اشک ریختم برای آقای راننده ناشنوا اسنپ اشک ریختم. برای تو که | حضوری اتفاقی
اشک ریختم برای آقای راننده ناشنوا اسنپ اشک ریختم. برای تو که آخر هم نگفتی اگر من نباشم ناراحت میشی یا نه. برای شبهای تنهایی و زرشک پلوی بدمزه از سر بیحوصلگی اشک ریختم برای تموم شدن پاکت سیگار و خس خس ریه برای چشمای دردناک و رگهای متورم
یادته چقدر دریا دوست داشتم؟ دیگه ازم دور نیست رفیق، خودم یه دونهشو ساختم تو اتاقم