من #یه_زمانی، عنفوان جوان چنان افتد و خیزد که دانی ... حتی وق | حضوری اتفاقی
من #یه_زمانی، عنفوان جوان چنان افتد و خیزد که دانی ... حتی وقتی آب میخوردم، هنگامهی نفس کشیدن هم تو پیج شخصیم، استوری می کردم. الان مدتهاست دارم فکر میکنم چرا واقعا؟ چرا بقیه باید میدونستن تو زندگی من چه خبره؟ چرا باید میفهمیدن الان مسافرتم، الان خونهم، الان موهامو کوتاه کردم، الان غمگینم، الان شادم؟ بعدا که بحمدلله عاقل شدم، رها کردم ولی هنوز آدم شبیه منِ قدیم خیلی زیاده. به تک تکشون میخوام بگم نکن عزیز من، بعدا پشیمون میشی. چرا؟ خودت خواهی فهمید