Get Mystery Box with random crypto!

دوستی داشتم که تصمیم به تنهایی گرفت. کلید خونه‌ی مستقلش رو که | حضوری اتفاقی

دوستی داشتم که تصمیم به تنهایی گرفت. کلید خونه‌ی مستقلش رو که گرفت، نشست وسط اتاق و زد زیر گریه.
اون موقع من هم‌خونه داشتم. گرچه خیلی نمی‌دیدمش و هفته‌ای یه بار میومد‌ خونه، ولی میومد.
غم دختره رو دیدم ولی نفسم از جا گرم درمیومد. بهش گفتم «انتخاب خودت بود. قوی باش. خونه مجردی عشق و حاله. کی گفته تنهایی؟ ببین منم تنهام ولی اوکیه. همینه دیگه. رفیقات هستن. برو بیرون بچرخ عشق و حال کن‌. مهمونی بگیر. جمع کن خودتو.»
شاید چهار ماه بعدش بود که همخونه‌م رفت. همزمان با اون روابط عاطفی و اجتماعیم هم تموم شد. کارما ایز عه بِچ عزیزان.
من موندم و شب خونه‌ی مجردی و عشق و حال!
یادمه بهش پیام دادم و گفتم منو به خاطر گه اضافه‌ای که خوردم ببخشه.
اره رفقا استقلال عالیه. تنهایی خوبه. ولی هیچی مدامش خوب نیست. انسان یه موجود اجتماعیه. می‌دونم خونه و خونواده بهشت نیست. می‌دونم دلتون گاهی لک میزنه واسه یه روز تنهایی محض.
ولی یه روز کجا و یه سال کجا. یه سال کجا و یه عمر کجا. به هرحال عجله نکنید.‌ همه‌تون تنها می‌شین بخواین یا نخواین. خانواده تا ابد زنده و استوار نیست. رفیقا تا تهش نمی‌مونن. عشق هم یه داستانه که تموم می‌شه.
همه‌تون تنها میشین یه روز. فقط اون روزه که ممکنه گوشی رو بردارین و برای اون آدمی که بهش گفتین «انتخاب خودته، زندگی مجردی همینه دیگه‌‌. جمع کن خودتو» بنویسین «گه خوردم.»
نه من غر نمیزنم. شرایطم انتخاب خودم بوده یا نبوده پذیرفتمش‌. نمی‌خوام بگم تنهایی و استقلال بده و حالا که خودم دارمش به شما بگم اشتباهه. چون نیست‌. می‌دونم نمی‌فهمین حرفمو.
ولی...
یه روزی می‌فهمین.

عجالتاً تا اون‌روز، سعی کنین گه نخورین.