حضوری اتفاقی

2022-05-28 11:50:09 در روزگار انتشار و ذوق بوسه‌های نمایشی، برای این بوسه اشک بریزید
برای مریم و رامین که در کافه کوچکشان در طبقه همکف ساختمان متروپل مدفون شدند و تمام آرزوهایشان را به گور بردند.
من این بوسه را در امن‌ترین جای قلبم نگه می‌دارم که فردا روزی نگویم که دیدم و سکوت کردم تا مبادا نانم را ببرند.
هر چند که این تسلیت‌ها و اندوه‌های عظیم دردی را دوا نمی‌کند اما منم و دستی کوتاه و همین مجال اندک
و البته خوب می‌دانم گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است
شما بمانید و دامن‌های پفی و کله‌بندهای پولک‌دوزیتان! کاش یک بازوبند مشکی منجوق دار هم به طراح لباستان سفارش بدهید که این ملت همیشه عزادار است.

#نیلوفر_لاری_پور
@cafeparagraph_mag باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 10:08:44 تو تنها کسی بودی که فکر کردم هیچ وقت بهم آسیب نمیزنی. تو تنها آدمی بودی که من شکسته رو نشونش دادم. من به تو چیزی فراتر از احساسم رو دادم، من بهت اعتماد و اطمینانم رو هدیه دادم. هدیه ای که از لیاقتت بزرگتر بود. باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 09:36:11 کجایی؟ حالا که جنگی نیست :) باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 07:09:16 وای من از این حال میترسم باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 01:32:39 شب خوبی نیست، یعنی نه تنها خوب نیست، افتضاحه. زندگی بالاخره یقه‌م کرد، بالاخره احساسات خوابیده زیر این زندگی رباتی و منطقی اومد بالا و سیلی کوبید تو صورتم
ولی بازم میگم فردا روز دیگری است و حتما که بهتره، حتما
ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم میدی؟ باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 23:25:10 که لابه‌لای هفده هزار نوشته‌ پراکنده، عکسهایی باشند از روند پیری این دخترک بنفش، که ده سال بعد ببینمش و یادم بیاد چه خوب شد جای دفتر خاطرات شخصی، ح‌ا به دنیا اومد تا با یه کلیک برم به روزهای جوانی، بی خیالی و خامی، به روزگار موهای سیاه و قلب سفید

#شخصیه باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 23:07:09 حالا که اینجا دراز کشیدم
حالا که بوی عود صندل موردعلاقه‌م که روی بسته‌بندیش ۶تا فیل داره، تو فضا پیچیده.
حالا که چایی نیمه گرم تو دستمه و بهترین موزیک‌های کلاسیک جهان داره پلی میشه.
حالا دیگه فکر نمی‌کنم که چرا هنوز عکس سه در چهارت تو کیفمه، فکر نمی‌کنم چرا از جمعه‌ها متنفرم، فکر نمی‌کنم که چرا هرچی می‌دوام انگار رو تردمیلم، به گل مژه تازه جوونه زده پای چشم چپم فکر نمی‌کنم. زنده می‌مونم، زنده می‌مونم و ادامه میدم. زیبا نبودم، نیستم ولی زیبا زنده‌ موندم. چقدر راه مونده تا ماه؟ همونقدر باید زنده بمونم

#روزمره
#شخصیه
#که_یادم_بمونه_این_خرداد_چه_شکلی_بود باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 21:57:37 لطفا موزیکهای غمگین‌تون رو با بنده به اشتراک بگذارید باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 13:53:52 مرض دارم
بیمارم واقعا
وگرنه چرا باید ظهر جمعه پل چوبی ببینم؟ که یاد نداشته ها بیفتم؟ باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 11:11:53 امروز کار ر پیچوندم. برنامه شلکس تو تخته، حالا شماها خودتونو تو کوه و دشت و دوچرخه سواری و کردان و برنامه غرق کنید. قول میدم ذره ای حسودی نکنم، احساس بی ارزشی و مفید نبودن نکنم و فقط بخوابم که این بدن بیچاره‌ام بتونه ادامه بده باز کردن / نظر دهید