#پیام_ناشناس سلام دخترم ۱۹ آقا چن روز پیش اکسم بهم زنگ زد گف | 「 اعتراف کن 」
#پیام_ناشناس
سلام دخترم ۱۹ آقا چن روز پیش اکسم بهم زنگ زد گفت بیا پیشم دلم برات تنگ شدهو اینا خلاصه منم کصخلللل پاشدم رفتم پیشش رسیدم خونش دیدم یکی دیگه از رفیقاشم اونجاست اول نخواستم برم داخل ولی دیگه اصرار کردو گفت رفیقم الان میخواد بره بیا توو میخوام باهات حرف بزنم خلاصه با ترس رفتم داخل یکم که نشستیم بم گفت بیا بریم توی اتاقم راحتتر حرف بزنیم ، رفتیمو داشتیم حرف میزدیم تا اینکه شروع کرد دستمالی کردنم (منم ک وقتی یکی میمالتم لال میشم) اینم بگم ک فقط در حد میک لاو پیش رفتم با دوس پسرای قبلیم آقا داشتیم بخور بخور میکردیمو اینا یهو رفیقش اومد داخل من حالا دست پاچه شدم پتو رو کشیدم رو خودم ولی اونا خیلی ریلکس بودن (بعدش فهمیدم پیش بینی شدست این کارشون) خلاصه اینکه اومد داخل لختتت مادر زاد دوتایی افتادن روم و من فقط اسم اکسمو صدا میزدم تا تمومش کنن ولی مگ تموم میکردن یکم دادو بیداد اینا راه انداختم ک جلو دهنمو گرفتن ، دیگه تسلیم شده بودم یهو دیدم یچیز رفت تو کونم از درد داشتم پاره میشدمو گریه میکردم نوبتی مینداختن داخل تا اینکه هردوتاشون آبشون اومدو توم خالی کردن بیناموصا و واقعا الان از درد حتی نمیتونم بشیم خلاصه ک خواستم بگم اکستون اگ زنگ زد بهتون ، کیرش کنید و مثل من کصخل نباشید واقعا چند روزه اوضاع روحیم بگا رفته
