Get Mystery Box with random crypto!

جوانی که زنی را مادر خود می خواند در حکومت عمر بن خطاب نوجوا | بهشت در بهشت

جوانی که زنی را مادر خود می خواند

در حکومت عمر بن خطاب نوجوانی نزد او آمد و گفت:« مادرم حق مرا از ارث پدرم منکر شده و به من می گوید فرزندم نیستى.»
عمر، زن را احضار کرد و پرسید:« چرا حق فرزندت را منکر شده‌اى؟»
زن گفت:« من گواهانى دارم که شهادت میدهند ازدواج نکرده‌ام و باکره‌ام.»
او از قبل به هفت زن دیگر، نفری ده دینار رشوه داده بود تا چنین شهادتى بدهند. آنها نیز به نفع زن گواهى دادند.

ادامه داستان در کانال زیر سنجاق شده
https://t.me/joinchat/AAAAAD_m7n06NPT1XYFNDw
داستان واقعی از قضاوت های امام علیه السلام