حضرت یعقوب ( ع ) پس از سال ها فراق حضرت یوسف ( ع ) به دیدار پسرش رفت. حضرت یوسف ( ع ) به استقبال پدر از مصر بیرون آمد ، اما برای استقبال پدرش از اسب پیاده نشد. پس از پایان مراسم دیدار ، جبرئیل از حضرت یوسف ( ع ) خواست که دستش را باز کند. نوری از میان انگشتانش به آسمان رفت. حضرت یوسف ( ع ) پرسید این چه بود ؟ جبرئیل گفت این نور نبوت بود که از نسل تو به خاطر کیفر پیاده نشدن برای پدرت خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود. #قدر پدرهایمان را بدانیم... بحارالانوار مشکل داری پدر و مادرت را پیداکن حتی اگر زیر زمین هستند یک کاری کن کارستان کاری کن که از همه وجود برای دعا کنند ( حالا برو و با خیال راحت زندگی کن) 143 views15:08