Get Mystery Box with random crypto!

ماجرای شلّاق خوردن رهبر معظم انقلاب اسلامی پایم را به تخت ب | بهشت در بهشت

ماجرای شلّاق خوردن رهبر معظم انقلاب اسلامی

پایم را به تخت بستند شلاق‌هایی با ضخامت‌های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت،دو انگشت و یابیشتر بود.یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کردبه زدن به پاهایم،آنقدرزد که خسته شد،فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد،نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب.
هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتندبجز من که نگذاشتندحتی اندکی استراحت کنم.در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آن‌ها به شگفتی می‌آمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تادربرابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند،اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان می‌داد:شلاق را به دست می‌گرفت تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشیدو بعد ضربه رامیزد تابیشتر دلش خنک شود.در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من می‌خواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت می‌کردم و آنها به زدن ادامه می‌دادند تا اینکه ازهوش رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از سختترین شکنجه ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات می‌تواند ساعت‌ها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجه‌گران دوره‌های شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا دراعتراف گرفتن حرفه‌ای هستندودر کارخودمهارت دارند.

راوی:امام خامنه ای حفظه الله
خون دلی که لعل شد، فصل ۱۲