در ضرورت فلسفه کانت به خوبی میدانست که نادیده گرفتن علم، فلس | جنبش فدرال دموکراتیک ایران
در ضرورت فلسفه
کانت به خوبی میدانست که نادیده گرفتن علم، فلسفه را به پرتوپلاگوییهایی غیرضروری تبدیل میکند. بنابراین گام فروتنانه و دانشورانهی او در کنار گذاشتن هستیشناسی پیآیند اجتنابناپذیر هدف بزرگی بود که برای زنده نگه داشتن فلسفه در سر میپروراند. وقتی فیزیک با توانی حیرتانگیز و پیشرو میتوانست در جهانشناسی (و پیرو آن، هستیشناسی) وارد شود، چه نیازی به زیادهگوییهای متافیزیک در این باب بود؟ اما این تصمیم انقلابی کانت اقدامی زیرکانه به دلیل ناآشنایی او با علم نبود. او نه تنها آخرین دستاوردهای علم زمان خود را میشناخت، بلکه پیش از نگارش اثر سترگ فلسفی خود (نقد اول) تلاشی درخور برای ادای سهم به دانش علمی کرده بود. او در رسالهی نیروهای زنده (که قابل مقایسه با تحقیقات دالامبر و اویلر بود) متنی گیرا در خصوص انرژی جنبشی نوشت و تلاش کرد در اختلاف میان دکارت و گالیله میانجیگری کند. همچنین رسالهای در خصوص باندلهای انرژی و نسبت آن با ماده نوشت، و مهمتر از همه، در رسالهای موثر با نام تئوری آسمانها، با استفاده از فرضیهی تکوین سحابیها، در مبنای شکلگیری منظومهی شمسی پژوهش کرد. بنابراین کانت صرفاً از سر آشنایی عمیق با علم زمان خود، هرگونه مداخلهی غیرعلمی در حیطهی جهانشناسی، هستیشناسی و علمالنفس تجربی را در اثر فلسفی خود کنار گذاشت. کافی است این رفتار دانشورانه را با یاوهگوییهای کسانی مقایسه کنید که بدون دانستن بدیهیات علمی به پرتوپلاگویی مشغولند. کسانی که حتا امروز در ایران قرن بیستویکم، چه در دانشگاه چه بیرون از آن، مشغول فلسفهخوانی، فلسفهنویسی، و اسفناکتر از همه، فلسفهآموزی هستند؛ اینها نه فقط آن استادان فسیلی هستند که هنوز برای اثبات روح، از برهان تخریب و نوسازی مداوم سلولها و پایدار ماندن هویت فردی استفاده میکنند (و البته کوچکترین آشناییای با بدیهیات ژنتیک و تفاوت تقسیم سلولی در ارگانها و مغز ندارند)، و یا در زمانهی پساکوانتوم، هنوز در مورد دینامیک حرکت، گرفتار جدل ابنسینا و ملاصدرا در خصوص حرکت دفعی و توسطی هستند، بلکه در میان آنها فلسفهدانهای جوانی هم هستند که شب و روز در خصوص ماده و مغز و آگاهی نظرورزی میکنند اما به خود اجازه نمیدهند تا در کنار انبوه متنهای فلسفی، چند ورق در خصوص فیزیولوژی مغز و نظریههای علمی در خصوص حافظه و ادراک و آگاهی (حتا در حد معلومات دبیرستانی) بخوانند. و غالباً بهانهی آنها این است که فلسفه ربطی به این قبیل مسائل ندارد!