Get Mystery Box with random crypto!

let go of اصطلاح let go of به معنی ‘رها کردن، ول کردن’ است ( | آیلتس و تافل مدرسه مکالمه

let go of

اصطلاح let go of به معنی ‘رها کردن، ول کردن’ است (رها کردن چیزی که فردی در دستش / دستانش گرفته است).

به دو مثال توجه کنید

Let go of my hand.
دستم رها کن. (یا دستم رو ول کن).

She let go of the rope.
او طناب را رها کرد.

نکته: شکل گذشته فعل let خود کلمه let است (در مثال دوم از شکل گذشته این فعل استفاده شده است).

let go

/lɛt goʊ/ 

رها کردن ول کردن


1.Let go of my hand!

دستم را رها کن!

2.Let me go. You’re hurting me!

ولم کن. داری بهم صدمه می‌زنی!

 اخراج کردن عذر کسی را خواستن

1.They're having to let 100 employees go because of falling profits.

1. آنها مجبورند به خاطر کاهش سود، 100 کارمند را اخراج کنند.