قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گلمحمدی و رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر میکرد.
دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرّک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان میریختند...
اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت؛ کاش دلمون تو روضهها بسوزه! اونوقت بگیم: دلمون سوخته بیبی! چند میخری؟!
همه درگذشتگان و پیرغلامان حضرت ارباب، سیدالشهداء، اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را با قرائت فاتحه و صلوات یاد کنیم:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین...