Get Mystery Box with random crypto!

محمد ایمانی

لوگوی کانال تلگرام imanimohamad51 — محمد ایمانی م
لوگوی کانال تلگرام imanimohamad51 — محمد ایمانی
آدرس کانال: @imanimohamad51
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.93K
توضیحات از کانال

ارتباط با ادمین
@AMIN_IR133

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-08-01 09:18:18 .

کیمیای کربلا
و مغناطیس آزادگی -۳

گوش بده! هنوز این ندا تازه است؛ چون حضرت تصميم گرفت به سوى عراق برود، مقابل جمعيت ايستاد و فرمود:
«سپاس خدا را و همان خواهد شد كه خدا مى‌خواهد و تغییر و نیرویی نيست مگر به اراده خدا، درود و سلام خدا بر پيامبر او باد. مرگ بر فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختران جوان، نقش بسته است، چقدر شيفته ديدار گذشتگان خود هستم؛ چونان اشتياق يعقوب به يوسف.
براى من قتلگاهى اختيار شده كه آن را خواهم ديد، گويى مى‌بينم كه گرگ‌هاى بيابان، بند‌هاى پيكرم را ميان نواويس و كربلا، پاره پاره مى‌كنند. از روزى كه با قلم [الهى] نگاشته شده، گريزى نيست.
خشنودى خدا، خشنودى ما اهل‌بيت است. ما بر آزمون او، شكيبایی مى‌ورزيم و او پاداش شكيبايان را به كمال به ما خواهد داد... مَن كانَ فينا باذِلاً مُهجَتَهُ ومُوَطِّنًا عَلى لقاءِاللهِ نَفسَهُ فَليَرحَل معنا، فَإِنّي راحِلٌ مُصبِحًا إن‌شاءَالله. هر كه در راه ما خون مى‌دهد و آماده ديدار خداست، پس با ما حرکت کند كه من به خواست خدا، صبح، به راه خواهم افتاد».

8- آدرس این مغناطیس و جاذبه نیرومند را از آن نوجوان اردبیلی بپرسید که راه رئیس‌جمهور را با ‌گریه بست و گفت: «دستور بدهید دیگر دیگر روضه حضرت قاسم را نخوانند! چرا که نمی‌گذارند عازم جبهه شوم و می‌گویند تو سیزده ساله‌ای!». مرحمت بالازاده می‌گفت و می‌گریست، تا توانست دل آقای رئیس‌جمهور را به دست آورد و عازم میدان جنگ و شهادت شود.
و در مدار همان مغناطیس پرقدرت بود که حاج قاسم سلیمانی خطاب به فرعون آمریکایی گفت: «ما ملت شهادتیم، ما ملت امام حسینیم. بپرس؛ ما حوادث سختی را پشت‌سر گذاشته‌‌ایم. بیا! ما منتظریم. مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما می‌‌دانید این جنگ یعنی نابودی همه‌ امکانات شما. این جنگ را شما شروع می‌‌کنید، اما پایانش را ما ترسیم می‌‌کنیم».

او و همرزمانش بودند که هیبت و هیمنه استکبار را در غرب آسیا نابود کردند. و همرزم او، جناب سیدحسن نصرالله(حفظه‌الله) است که گفت: «نَحنُ سَوفَ نَبقی هُنا وسَوفَ یَبقی نِدائُنا أن یَفهَمَهُ الإِمِرِکیّون. أمِرِکیّیون لا یَعرِفون ماذا یَعنی لبّیکَ یا حُسَین. لَبّیکَ یا حُسَین یَعنی أنَّکَ تَکونُ حاضِراً فی المَعرَکَه وَلو کُنتَ وَحدَه وَلو تَرَکَکَ النّاس وَاتَّهَمَکَ النّاس وَخَذَلَکَ النّاس...
ما اینجا خواهیم ماند و ندای ما خواهد ماند که آمریکایی‌ها آن را بفهمند. آمریکایی‌ها نمی‌دانند لبیک یا حسین یعنی چه؟ لبیک یا حسین یعنی اینکه در معرکه جنگ حاضر باشی، هرچند تنها باشی و هر چند مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم کرده باشند و تو را بی‌یاور گذاشته باشند.
لبیک یا حسین، یعنی تو و مال تو و زن و فرزندانت در این معرکه جنگ باشید. لبیک یا حسین، یعنی مادر فرزندش را به میدان جنگ بفرستد و هنگامی که فرزندش شهید شد و سرش بریده شد و به سوی مادرش ‌انداخته شد، مادرش آن را به خانه برده، خاک و خون را از آن پاک کرده، به او بگوید: از تو راضی هستم؛ خداوند رو سفیدت کند، همان‌طور که مرا برای روز قیامت و نزد فاطمه زهرا روسفید کردی. این است معنای لبیک یا حسین.
لبیک یا حسین، یعنی مادر و خواهر و زنی می‌آید تا شوهر یا برادر یا فرزندش را لباس رزم بپوشاند و او را راهی میدان جنگ کند. لبیک یا حسین یعنی زینب(س)، جواز مرگ و شهادت را به برادرش حسین تقدیم کند؛ این یعنی لبیک یا حسین».

یادداشت روزنامه کیهان
@IMANImohamad51
795 viewsedited  06:18
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 08:59:36 کیمیای کربلا
و مغناطیس آزادگی -۲

5- تا پیش از ماجرای کربلا، ترس از محاصره و تحریم و تهدید، آخر دنیا بود. نقطه بن‌بست، و آخر خطی که طاغوت‌ها و مستکبران با نمایش آن، صاحبان حق را وادار به تسلیم می‌کردند. اما آن روز در کربلا ورق برگشت.
امام در آغاز محاصره به حرّ بن یزید ریاحی فرمود: «لَيْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَاِحْياءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياهًْ خالِدَهًْ وَلَيْسَتِ الْحَياهًْ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَياهًْ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فيسَبيلِ الله ِ، وَلكِنَّكُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَمَحْوِ عِزّى وَشَرَفى.
شأن و جايگاه من، جايگاه كسى كه از مرگ بترسد نيست. مرگ در راه عزّت و زنده کردن حقّ، چقدر پيش من آسان است. مرگ در راه عزّت، چيزى جز حيات جاودانه نيست و زندگى با ذلّت، جز مرگ و نيستى كه هيچ حياتى همراه ندارد، نيست. آيا مرا با مرگ می‌ترسانيد. آيا بيش از كشتن من می‌توانيد؟ آفرين به مرگ در راه خدا، ولى شما نمى‌توانيد شكوه مرا نابود كنيد و عزّت و شرافتم را از بين ببريد».

روز عاشورا هم، از شهادت به مثابه پل پیروزی و رستگاری یاد کرد و به یاران خویش فرمود «صَبرًا بَنِي الكِرامِ، فَمَا المَوتُ إلاّ قَنطَرَهًْ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ والضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَهًْ والنَّعيمِ الدّائِمَةِ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى قَصرٍ.. صبور باشید، ‌ای فرزندان کرامت که مرگ نيست مگر پلی که شما را از سختی و زیان به نعمت دائمی و وسعت بهشت عبور می‌دهد. كدام يك از شما ناخوش مى‌دارد كه از زندان به قصر درآيد؟».

6-این کلام برآمده از غیرت و مروّت، از حضرت اباعبدالله الحسین‌(ع) است که فرمود: «لايَحِلُّ لِعَينٍ مُؤمِنَهًْ تَرَى اللهَ يُعصى فَتَطرِفَ حَتّى تَغَيِّرَهُ. بر چشم هیچ مؤمنى روا نيست كه ببيند خدا نافرمانى مى‌شود و چشم خود را فرو بندد، مگر آن كه آن وضع را تغيير دهد». با همین باور هم بود که در مسير عزیمت به كربلا نهیب زد:
«أَلا تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبَ اَلْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اَللهِ مُحِقّاً فَإِنِّي لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَهًْ وَ لاَ اَلْحَيَاهًْ مَعَ اَلظَّالِمِينَ إِلاَّ بَرَماً. آيا نمى‌بينيد كه به حق عمل نمى‌شود و از باطل نهى نمى‌شود؟ به‌راستى كه مؤمن بايد به [مرگ و ] ديدار خدا روى آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز رنج و ملال نمى‌بينم».

7- همان پروردگاری که اراده کرد حسین‌(ع) را کُشته ببیند، محبت او را مغناطیس جذب دل‌های مومنان قرار داد؛ چنان که پيامبر اعظم(ص) فرمود «إنّ لِقَتلِ الحُسينِ حَرارَهًْ في‌ قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ اَبَداً. برای شهادت حسین، حرارتی در دل‌های مؤمنان است که هرگز سرد نمی‌شود».
انگار همین دیروز و تازه به تازه بوده - و نه 1384 سال قبل - که سرور آزادگان فرمود: «من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاءالله نفسه فلیرحل معنا».

ادامه دارد
@IMANImohamad51
584 views05:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 08:58:11 کیمیای کربلا
و مغناطیس آزادگی -۱

1- از شرق تا غرب عالم، هر جا از عوام و خواص نظرسنجی کنید که بالاترین ارزش‌ها کدام است، بی‌تردید «اختیار و آزادی»، از پرتکرارترین پاسخ‌ها خواهد بود؛ فارغ از این که مراد آنها، «آزادی از چه و برای چه» باشد.
در عین حال، آنها که عمیق‌تر و انسانی‌تر درباره آزادی و اختیار سخن گفته‌اند، تصریح کرده‌اند که آزادی بدون مسئولیت‌پذیری، نه تنها ارزشمند نیست بلکه مصیبت است. آزمون حقیقی، و مرز واقعی بدویت و مدنیت را باید در همین‌جا جست‌وجو کرد: بدمستی و کام جویی و افسارگسیختگی به نام آزادی، یا احساس مسئولیت و در اختیار گرفتن تمنا‌ها و دلخواه‌ها.

2- انبیا و اولیای الهی، در میدان مجاهدت، طعنه و توهین و تهمت و آزار فراوان به جان خریدند اما پا پس نکشیدند. خداوند اراده کرده بود بندگانش، گوهر وجود را به دست خویش بتراشند و بسازند. آزمون حضرت ابراهیم‌(ع)، تا میانه آتش بود و آزمون حضرت موسی‌(ع) تا کرانه دریا.
حضرت ابراهیم‌(ع) تا پای آتش رفت؛ آتشی چنان شعله‌ور که اطرافیان نمرود، مجبور شدند ابراهیم را با منجنیق به درون آتش پرتاب کنند. اما وقتی ابراهیم‌(ع) استقامت و اخلاص نشان داد، آتش به اذن الهی بر او سرد و سلامت شد.
حضرت موسی‌(ع) و قوم او نیز، تا لب دریای نیل و محاصره لشکر فرعون آزموده شدند و پس از آن، دریا به اذن الهی شکافته شد و پس از نجات یاران موسی، فرعون و لشکرش غرق شدند.
3- اما قله تمدن‌‌سازی، ماجرای کربلاست که خداوند با آراستن آن در اوج تقابل خیر و شرّ، حجت را بر همه آنها که در دامنه قدم می‌زنند، تمام کرده است. کسی نمی‌تواند بگوید که عوام و خواص معاصر امام حسین علیه‌السلام، اختیار و آزادی داشتند و او نداشت.
او هم می‌توانست مانند خیلی‌های دیگر، مسیر کنار آمدن با دربار یزید را انتخاب کند. اما چنین نکرد، چون خدا و پیامبر و مومنان، ابا داشتند: «أَلا وَ إِن الدعِی بْنَ الدعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السلهًْ وَالذلهًْ، وَ هَیهاتَ مِنا الذلهًْ، یأْبَی الله‏ُ لَنا ذلِک وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیهًْ وَ نُفُوسٌ أَبِیهًْ؛
آگاه باشید که زنازاده‌‏ فرزند زنازاده، مرا بین دو چیز مخیّر کرده است: شمشیر و ذلت. و ذلت و خواری هرگز؛ زیرا خداوند و رسول او و مؤمنان ودامن‏‌‌های پاک و افراد با حمیت و نفوس با غیرت، آن را نمی‌‌‏پسندند».

4- امام، هنگام عزیمت به سمت عراق، وقتی زنهار از روی خیرخواهی برادرش، محمد حنفیه را شنید، فرمان رسول خدا(ص) را بازگو کرد: «يا حسين اُخرُج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا. اى حسين به سوى عراق خارج شو که خدا خواسته، تو را كشته ببيند. (و درباره زنان) انّ الله قد شاء ان يراهنّ سبايا. خداوند مى‌خواهد آنها را اسير ببيند».
خبر، متواتر بود. پیامبر اعظم(ص)، نیم قرن پیشتر، خبر را هنگام تولد حسین‌(ع) به مادرش فاطمه(س) داده بود. دو دهه پیش از ماجرای کربلا نیز، هنگامی که سپاه امیر حق در مسیر نبرد صفین به کربلا رسیدند، امیر مومنان‌(ع) خاک کربلا را بویید و‌گریست و فرمود:
«واهاً لک ایتها التربهًْ ... چه خوشبویی ‌ای خاک! از تو قومی محشور می‌شوند که بی‌حساب وارد بهشت می‌شوند. این‌جا بارانداز سواران و قربانگاه عاشقان شهیدی است که هیچ‌کس از گذشتگان بر آنها سبقت نگرفته و هیچ‌کس از آیندگان به مرتبت آنها نمی‌رسد».
آن روز، حسین‌(ع) در رکاب پدر بود.

ادامه دارد
@IMANImohamad51
702 viewsedited  05:58
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 10:00:47 جریمه روح بزرگ

امام حسین (ع) یک روح بزرگ و یک روح مقدس است. اساسا روح که بزرگ شد، تن به زحمت می افتد و روح که کوچک شد، تن آسایش پیدا می کند. این خود یک حسابی است. متنبی شاعر معروف عرب شعر خوبی دارد، می گوید "و اذا کانت النفوس کبارا- تعبت فی مرادها الاجسام".
می گوید: وقتی که روح بزرگ شد، جسم و تن چاره ای ندارد جز آن که به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهش های تن می رود، هر چه را که تن فرمان بدهد اطاعت می کند.
روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می رود، اگر چه از راه دریوزگی و تملق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام می رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می دهد برای این که می خواهد در خانه اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن، نان جو می خوراند، بعد هم بلندش می کند و می گوید: شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچک ترین کوتاهی در وظیفه خودش می بیند، به تن می گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی.
روح بزرگ آرزو می کند که در راه هدف های الهی و هدف های بزرگ خودش کشته شود. فرقش شکافته می شود، خدا را شکر می کند. https://b2n.ir/707880
روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسب ها لگدمال می شود، جریمه یک روحیه بزرگ را می دهد، جریمه یک حماسه را می دهد، جریمه حق پرستی را می دهد، جریمه روح شهید را می دهد. و اذا کانت النفوس کبارا- تعبت فی مرادها الاجسام
وقتی که روح بزرگ شد به تن می گوید من می خواهم به این خون ارزش بدهم. شهید به چه کسی می گویند؟ روزی چقدر آدم کشته می شوند، مثلا هواپیما سقوط می کند و عده ای کشته می شوند، چرا به آن ها شهید نمی گویند؟
چرا دور کلمه شهید را هاله ای از قدس گرفته است؟ چون شهید کسی است که یک روح بزرگ دارد، روحی که هدف مقدس دارد، کسی است که در راه عقیده کشته شده است، کسی است که برای خودش کار نکرده است، کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است

استاد شهید مرتضی مطهری ، حماسه حسینی
@IMANImohamad51
.
481 views07:00
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 17:19:04 لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک
بانوای : حاج میثم‌ مطیعی

مشاهده متن :
Meysammotiee.ir/post/913

@MeysamMotiee
523 views14:19
باز کردن / نظر دهید