حرفهای راننده ای که آمبولانس را پنچر کرد و باعث مرگ دختر دوسال | کارگاه مباحث ارث و تدریس مدنی تطبیقی بر فقه شهیدین
حرفهای راننده ای که آمبولانس را پنچر کرد و باعث مرگ دختر دوساله شد/ هوا گرم بود و کلافه شده بودم
آمبولانس در خط ویژه پارک کرده بود و من هم بهشدت کلافه بودم. آنقدر عصبانی شدم که دیگر کنترلی بر مغز و رفتارم نداشتم. نمیدانم چه شد که پیاده شدم و برای آنکه عصبانیتم را خالی کنم چرخها را پنچر کردم.
ظهر بود. فکر میکنم ساعت12 بود. هوا بهشدت گرم بود و من از گرما کلافه شده بودم. کولر هم نداشتم و از صبح بهشدت عرق کرده بودم. گرما تا مغزم نفوذ کرده بود و به همین دلیل اصلا متوجه نبودم که اقدام هولناک من باعث مرگ کودکی میشود. خیلی پشیمانم و نمیدانید چه عذابی میکشم.