Get Mystery Box with random crypto!

اساسا افراد در هر نقش و جایگاهی از فشار روان و ناخودآگاهِ خود | Inner_Safety

اساسا افراد در هر نقش و جایگاهی از فشار روان و ناخودآگاهِ خود در امان نیستند. تفاوتی نمی‌کند که این نقش ها تقدیس‌شده باشند یا تقبیح‌شده. در حقیقت افراد نمی‌توانند با وارد شدن به یک نقشِ متفاوت، روانِ متفاوتی را برای خود رقم بزنند، یا به کلام دیگر با آن نقش روان خود را منزه کنند. هر چند در برخی فرهنگ‌ها چنین روایت‌هایی بسیار پررنگ هستند. در این فرهنگ‌ها برخی نقش‌ها به ذاتِ خود پاک می‌باشند و گویی هر کسی وارد این نقش بشود، از همه گناهان تطهیر خواهد شد. ولی واقعیت این است که آدم‌ها در پشت چنین نقش‌هایی قایم شده و اساسا هیچ مسئولیت و تقصیری را گردن نمی‌گیرند، زیرا که فرهنگِ عام چنین القا می‌کند و ناخودآگاهِ افراد، که شدیدا دنبال مسئولیت‌گریزی است، این نقش‌ها را مأمنی مناسب برای پناه گرفتن می‌بیند.

مثالِ بارز چنین استدلالی قتل اخیر یک هنرمند توسط پدر و مادرش است. با اینکه به نظر می‌رسد مُثله کردن فرزند کار سختی باشد، آن‌ها در سخنان‌شان دقیقا پشت همین نقش قایم می‌شوند و فرزند خود را متهم به فساد اخلاقی کرده و به خود حق کشتن او را می‌دهند. طبیعتا آن‌قدر ساده‌انگار نیستم که سایکوپات بودنِ والدین را در نظر نگیرم، ولی آیا دیگر والدین (یا افراد) از ویژگی‌های شخصیتی که ممکن است به فرزندان‌شان (یا دیگران) آسیب بزند آگاه هستند؟ در حقیقت هدف از مطرح کردن این مثال این بود که بگویم اساسا داشتن یک نقش خاص افراد را تطهیر نمی‌کند.

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

سوال مهم و اساسی اما این است که تا چه زمانی افراد می‌خواهند پشت لباس‌هایشان قایم شده و از خودِ واقعی و مسئولیت‌هایشان فرار کنند؟