☆☆☆☆ نیت پاک ☆☆☆☆ مرد فقیری بود که همسرش مسکه / کره می‌ساخت و | انسانم آرزوست
☆☆☆☆ نیت پاک ☆☆☆☆
مرد فقیری بود که همسرش مسکه / کره می‌ساخت و او آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت، آن زن مسکه ها را به شکل دایروی یک کیلویی می‌ساخت. مرد آن را به یکی از بقالی‌های شهر می‌فروخت و در مقابل ضروریات خانه را می‌خرید.
روزی مرد بقال به اندازه مسکه ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامی که آنها را وزن کرد، اندازه هر مسکه ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانی شد و روز بعد به مرد فقیر گفت ......
دیگر از تو مسکه نمی‌خرم، تو مسکه را به عنوان یک کیلو به من می فروختی در حالی که وزن آن ۹۰۰ گرم است. مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت. ما وزن ترازو نداریم. من از نزد شما یک کیلو بوره / شکر خریده بودم. و ما از همان یک کیلو بوره شما به عنوان وزن یک کیلویی استفاده میکنیم.
در اینجاست که اگر نیت پاک داشته باشیم . از همان نیت پاک ما به ما سود میرسد.
