Get Mystery Box with random crypto!

ریشه #تمدن_اسلامی، حکمت است/ اولین گام نیل به #تمدن نوین اسلام | راه و روش طلبگی

ریشه #تمدن_اسلامی، حکمت است/ اولین گام نیل به #تمدن نوین اسلامی

گفتگوی دکتر خسروپناه با خبرگزاری مهر
سوال:
پاره ای از افراد و کارشناسان معتقد هستند؛ تبیین و استواری تمدن در هر جامعه و بومی، می بایست مبتنی بر ارکان محکم و استواری پایه ریزی شود و ایجاد رویکردی مبنی بر اقامه تمدن نوین اسلامی را در جامعه حال حاضر ایران و با توجه به مشکلات و معضلات عدیده ای که با آن مواجه است را، امری دست نیافتنی و به تعبیری فرار رو به جلوی جامعه، برای شانه خالی کردن از جهت معضلات می
دانند؟ آیا شما این تعبیر را مورد وثوق می دانید؟

پاسخ:
در این باب می بایست گفت: باید بدانید زمانی که از تمدن یاد می شود نمی بایست اینگونه تصور شود که هدف و نتیجه این امر، ایجاد یک مدینه فاضله و ایجاد یک فردوس بهشتی، بر روی زمین است که در آن بشریت و جامعه، از هرگونه آسیب و آفتی در امان خواهند بود. باید بیان کرد که آیا زمانی که از تمدن غرب؛ مانند تمدن اروپا و آمریکا که نماد تمدن و پیشرفت و مدرنیته و ترقی هستند یاد می شود؛ می توان گفت که این تمدن ها و فرهنگ ها از هرگونه چالش و نقصان و معضلی، بری و مبرا هستند؟

امروزه تمدن و جامعه غرب که نماد ترقی و پیشرفت هستند، با چالش های متعددی اعم از؛ بحران خانواده، بحران محیط زیست، بحران هویت و بحران های متعدد مدنی و اجتماعی روبرو هستند. به تعبیر بنده، به طور قطع، ایجاد تمدن و رویه فرهنگی در هر جامعه و مختصاتی، با بحران و مشکلاتی روبرو خواهد بود و نباید اینگونه تصور شود که ایجاد تمدن، با بحران و معضل روبرو نخواهد شد و یا اینکه اگر در مختصات و جامعه ای، مشکل و یا نقصی وجود دارد، اساساً نمی بایست در آن جامعه، بحثی از تمدن سازی و رویکرد تمدنی به میان آید.

این که بیان می شود تمدن سازی می بایست بر اساس یک پایه ریزی مستحکم و قوی و متقن، بنا شود حرف و کلام، درستی است و تمدن می بایست ریشه های عقلانی و فلسفی و حکمی داشته باشد. باید بیان شود زمانی که ما از تمدن نوین اسلامی صحبت می نماییم، می بایست این رویکرد بر اساس مبانی حکمی و فلسفی قرار بگیرد؛ البته در این مقام قطعاً این سؤال پیش خواهد آمد که اساساً تمدن چیست که می بایست بر اساس حکمت و فلسفه پایه ریزی شود؟

تمدن در واقع مجموعه ای از سخت افزارها و نرم افزار های بشری است؛ به عبارتی وقتی که بشر به ایجاد سخت افزار ها و نرم افزارهایی، در راستای نیازمندی های انسانی می پردازد، به گونه ای که این دست آوردها بتوانند بر جوامع و اجتماعات دیگر نیز اثرگذار باشند، این رویکرد را تمدن سازی می نامند؛ لذا می توانیم مؤلفه هایی مانند؛ علم و معرفت و معیشت و سلامت و امنیت را از ارکان اساسی تمدن ذکر نماییم.

به تعبیری اگر جامعه ای بتواند یک مدل و تعریف و نظریاتی از معرفت و سلامت و امنیت را ارائه نماید، به گونه ای که متفاوت و مجزا از نظریه ها و ایده های دیگران باشد و این مدل ها بتوانند پاره ای از معضلات انسان و جامعه معاصر را حل و فصل نمایند و همچنین این نرم افزارها و سخت افزارهای انسانی، توان اثرگذاری بر جوامع دیگر را نیز داشته باشند؛ می توان گفت که این پروسه، مختصات، تمدن است.

در باب تمدن نوین اسلامی، وقتی صحبت از تمدن اسلامی می شود، می بایست گفت که منظور در واقع رویکردی است که می بایست در محضر عقلانیت و همچنین حکمت اسلامی بنا و بنیان نهاده شود. در واقع باید بیان کرد که ریشه تمدن نوین اسلامی، حکمت اسلامی است که از این ریشه و اساس، معرفت، امنیت و سلامت منبعث خواهد شد.

باید گفت: اساساً این رویکرد در جهت رفع و برطرف کردن معضلات و مصائب انسان معاصر تعریف و تبیین می گردد. در رویکرد اسلامی و با توجه به اهتمام اسلام به مبانی حکمی و فلسفی، تمدن نوین اسلامی، نوع و مدلی کامل تر از تمدن غربی و اروپایی خواهد بود. این که بیان می شود جامعه دچار بحران و معضل نمی بایست وارد مقؤله تمدن سازی شود، امری نادرست و ناصحیح است؛ جامعه اسلامی هرگز قائل به رفع و حل و فصلِ تمام مناقشات و معضلات نبوده و نیست.

در این باب نیز که گفته می شود تمدن فقط در جامعه بدون معضل شکل و قوام می گیرد می بایست بیان کرد که این رویکرد، ازدیدگاه و منظر دینی، فقط در زمان امامت و سقایت حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداء) روی خواهد داد که به تعبیری گرگ و میش نیز در کنار یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز خواهند داشت. فقط در عصر ظهور است که مناقشات و درگیری ها پایان می پذیرد و یک زندگی بهشتی در زمین شکل می گیرد۔

@insanehozavi