Get Mystery Box with random crypto!

هنر به چه دردی می خورد؟ در پاسخ به این پرسش که هنر به چه دردی | از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی

هنر به چه دردی می خورد؟

در پاسخ به این پرسش که هنر به چه دردی می خورد، جوابی دیرینه و تحقیرآمیز وجود دارد: هنر به هیچ دردی نمی خورد؛ هنر برای خود هنر است. طرفداری از این پاسخ به میانه قرن نوزدهم بازمی گردد؛ به عصر شکوفایی صنعت و پیشرفت علمی. آنانی که مشتاق حمله به هنر و ارزش های آن بودند، می پرسیدند هنر تا آن زمان واقعا چه دستاوردی داشته است. آیا نقاش می تواند راه آهن بسازد؟ آیا شاعر می تواند نان بپزد؟
این رویکرد سوءتفاهمی غم انگیز در خصوص کاری است که هنرمندان می توانند برای ما انجام دهند. برای اینکه ما انسانها به سوی زندگی خوب هدایت شویم، فقط به لامپ برق و خط تلفن و سهام بورس احتیاج نداریم؛ بلکه نیاز داریم هنگام اندوه تسلی یابیم، برای رسیدن به حکمت هدایت شویم، فرصتی برای خودشناسی به دست آوریم، به وقت دلواپسی آرام شویم، امیدهایی تازه پیدا کنیم و افق هایی گسترده تر پیش چشمانمان گشوده شود؛ یعنی تمام کارهایی که برای انجام آنها ابزاری کارآمد به نام هنر وجود دارد.

در مجموع "کتاب زندگی" (و بخش همبسته آن یعنی "مدرسه زندگی") نظریه خاصی درباره هنر داریم. معتقدیم هنر ابزاری است که باید به ما کمک کند تا از پسِ گستره ای از ضعف های شناختی برآییم: یعنی هنر باید به یاری مان بیاید تا خودمان را درک کنیم، با دیگران همدل باشیم، به سوی اخلاق هدایت مان کند، هنگام اندوه تسلی مان دهد و همچون عاملی امیدبخش عمل کند.
از دید ما، آموزه ای که می گوید هنر باید "برای هنر" باشد، آموزه ای شکست خورده و زیان بار است. نسبت دادن کارکردی مشخص به هنر بی انصافی در حق هنر نیست. بلکه برعکس، هنر را از آن تلقی نامربوط و سودازده ای نجات می دهد که می پندارد هنر صرفا نوعی تشتت خیال یا رخداد جنبی وصف ناپذیر و رازآلود در کنار دل مشغولی های اصلی عشق و کار است.
هنر در بیشتر بخش های تاریخ در خدمت دین بوده و ما معتقدیم همان طور که هنر در بازه ای از تاریخ به حل مسائل مربوط به الاهیات یاری رسانده، امروز هم باید در حل چالش های روان شناختی به ما کمک کند.

هنر به روایت مدرسه دوباتن: ترجمه طناز لایق، نشر کرگدن، از پشت جلد کتاب و متن کتاب (ص 27).

@irajrezaie