Get Mystery Box with random crypto!

تاریخ ۷۰۰۰ ساله ایران

آدرس کانال: @iranancient
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 87.75K
توضیحات از کانال

در این کانال فقط مطالب تاریخ و باستان شناسی قرار می‌گیرد.
تبادل با کانالهای سیاسی و ضداخلاقی نداریم
پوزش برای تبلیغات زیاد
@tabligh7000 : تبلیغات
لینک احراز هویت کانال درسامانه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=iranancient

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 177

2022-10-06 13:28:18
دیگه هرکسی باید تو گوشیش یه کانال خبری که اخبارو کوتاه و بدون سانسور پوشش بده و فاقد تبلیغات اذیت کننده باشه رو داشته باشه ، کانال پیشنهادی من اینه :

•@Khabarooli @khabarooli
•@Khabarooli @Khabarooli
3.1K views10:28
باز کردن / نظر دهید
2022-10-04 23:41:47
ز مغروری کلاه از سر شود دور
مبادا کس به زور خویش مغرور

بسا دهقان که صَد خرمن بکارد
ز صد خرمن یکی را برندارد...

( شیخ بهایی )



@IranAncient
5.5K views20:41
باز کردن / نظر دهید
2022-10-04 23:14:11
ملا باشی منجم ناصر الدین شاه بود که برای ماموریتی به اصفهان فرستاده شد. قصه ی ملاباشی اصفهان به زمان و دوران قاجاریه و حکومت ظل السلطان پسر ارشد ناصرالدین شاه قاجار در اصفهان بر می گردد.

ظل السلطان به خاطر آن که از مادری غیر قاجاری به دنیا آمده بود برای ولیعهدی انتخاب نگردید.

همین موضوع باعث به وجود آمدن عقده ها و رفتارهایی شده بود که این شخص برای نشان دادن قدرت خود انجام می داد.

از جمله کارهای این شخص، ساخت ارتشی با لباس‌های سربازان اتریشی بود و معلمانی از آلمان اجیر کرده بود تا به این سربازان فنون رزم بیاموزند.

تصویر مربوط به خانه ملاباشی در اصفهان




@IranAncient
5.3K views20:14
باز کردن / نظر دهید
2022-10-04 13:13:33
یکی را از علما پرسیدند که فلانی با ماهرویی به خانه شد،
و اکنون در خلوت نشسته و درها بسته و دوشاخه تلفن کشیده و بقیتش را هم لازم است بگوییم یا همین مقدار کفایت می‌کند؟

گفت: «عجب! خب؟»

گفتند: «خب به جمالت.

آیا هیچ باشد که پرهیزگاری او به سلامت ماند یا دیگر کار از کار گذشته؟»

گفت: «اگر از مه رویان به سلامت بماند از بدگویان نماند.»

پس کار خویشتن بنشستن
لیکن نتوان زبان مردم بستن


@IranAncient
6.5K views10:13
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 19:33:04
مدارک به دست آمده از بررسی‌های مناطق رودان، میناب، حاجی آباد مبین آن است که در طول دوره اشکانیان (۲۵۰ قبل از میلاد تا ۲۲۴ میلادی) حوزه فرهنگی هرمزگان یکی از مهم‌ترین مناطق استراتژیکی - اقتصادی و فرهنگی امپراطوری اشکانی (پارت) و ساسانی به شمار می‌آمده‌ است.

در بخش تاریخی موزه مردم شناسی خلیج فارس بندرعباس اشیای سفالی، سنگی، فلزی به معرض نمایش گذاشته شده‌است که مربوط به دوره اشکانی و ساسانی است و از مناطق بشاگرد، میناب، رودان و حاجی آباد به دست آمده‌است.


@IranAncient
5.6K views16:33
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 12:39:25 ضرب المثل
با آب حمام دوست گرفتن

کسانی که به طرز سهل و ساده و بدون تحمل و رنج و زحمت در مقام جلب دوست بر آیند و بیان خوش و حسن خلق را پایه و اساس تحصیل دوست و جلب محبت قرار دهند ضرب المثل بالا در مورد آنان به کار برده شده می گویند " فلانی با آب حمام دوست می گیرد."

از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه واردی کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید فورا به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.

سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام میکرد و ضمنا در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده کفی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد . برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصا نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. اگر آدمی بتواند از بیگانگان با آب حمام دوست بگیرد کمال عقل و خردمندی است زیرا آب حمام آبی است بی قابلیت و تعارف آن هم تعارفی است که یکشاهی خرج بر نمی دارد . در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه برای نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت معمول گردید و چه بسا دوستی و صمیمیتی که از این رهگذر پایه گذاری شد و چه بسا افرادی که با آب حمام دوست گرفته اند.



‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎@IranAncient
6.1K views09:39
باز کردن / نظر دهید
2022-09-30 21:04:24
#بلند_ترین آبشار ایران

آبشار پیران در نزدیکی روستای شالان در استان کرمانشاه واقع است. اين آبشار که ارتفاع آن حدود صد متر است در نزديكى ویرانه‌ های قلعه یزدگرد #ساسانى قرار دارد




@IranAncient
6.9K views18:04
باز کردن / نظر دهید
2022-09-30 21:04:17
انتخاب مرجع تقلید در قم

تهران مصور در اسفند ماه 1340



@IranAncient
6.0K views18:04
باز کردن / نظر دهید
2022-09-30 14:25:45 يعقوب ليث صفارى شبی هر چه کرد خوابش نبرد. غلامان را گفت: حکما به کسی ظلم شده او را بیابید. پس از کمی جستجو غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد. خود برخاست و با جامه مبدل بیرون شد. در پشت قصر و در کنار حرمسرا ناله ای شنید که خدایا ! یعقوب اینک با ندیمان خود در حرمسرا نشسته و نزدیکی قصرش اینچنین ستم می شود. سلطان گفت: چه می گویی؟ اینک من يعقوبم و از پی تو آمده ام . بگو قصه چیست؟ آن مرد گفت: یکی از خواص تو که نامش را نمی دانم شب ها به خانه من می آید و به زور زن مرا مورد آزار و اذیت خود قرار می دهد.
سلطان گفت : اکنون کجاست؟
جواب داد: شاید رفته باشد.
شاه گفت: هر وقت آمد مرا خبر کن و او را به پاسبان قصر معرفی کرد و گفت:
هر زمان این مرد مرا خواست به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم. شب بعد باز همان سرهنگ به خانه آن مرد بینوا رفت. مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت. سلطان يعقوب با شمشیر برهنه به راه افتاد. در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید دستور داد چراغ را خاموش
نگاه دارید. آنگاه آن ظالم را با شمشیر کشت.
پس از آن دستور داد تا چراغ بیفروزند و در صورت کشته نگریست. پس دردم سر به سجده نهاد.
آنگاه صاحبخانه را گفت: قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه ام . عرض کرد:
سلطانی چون تو چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کرد؟ سلطان گفت: هر چه هست بیاور. مرد تکه ای نان آورد و سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید. يعقوب گفت: آن شب که از قصه تو آگاه شدم با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من کسی جرات این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم . گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری مانع اجرای عدالت نشود. چراغ که روشن شد نگاه کردم دیدم بیگانه است سجده شکر گذاشتم. اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در ملک خود اطلاع یافتم با پروردگار خود عهد بستم لب به آب و غذا نزنم تا داد تو را از آن ستمگر بستانم. اکنون از آن ساعت تا حال چیزی نخورده ام.

@IranAncient
7.9K views11:25
باز کردن / نظر دهید
2022-09-27 23:31:24
روزی ما دوباره كبوترهایمان را پیدا خواهیم كرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی كه كم‌ترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری‌ست
روزی كه دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل افسانه ایست
و قلب برای زندگی بس است...

احمد شاملو


@IranAncient
6.2K views20:31
باز کردن / نظر دهید