اداب حضور در محكمه يكي از مهمترين ابزارِ وكيل براي موفقيت و ا | « حـــقـــوق به زبان ساده »
اداب حضور در محكمه
يكي از مهمترين ابزارِ وكيل براي موفقيت و اجراىِ يك دفاعِ صحيح و هنرمندانه، تسلطِ او بر جوّ روانىِ محكمه است. ممكن است اين عبارت را زياد شنيده باشيم كه: "قاضى پرونده با من برخوردِ بدى داشت" دوستانِ عزيز، قاضى به ما هو قاضى، انسانى است مانند همه ى ما ؛ داراي تمامى عواطف و احساساتِ انسانى. اين شخص در طولِ روز با اشخاص و حرفها و اوراق متعددى رو به رو است. بي شك ممكن است خسته بشود، بي حوصله بشود يا حتى از كوره در برود. تجربه به من نشان داده است كه: ما هستيم كه ميتوانيم تعيين كننده ى برخورد ديگران ، به طور اعم ، و برخوردِ قاضى ، به طور اخص ، با خود باشيم. اندكى شرح ميدهم: تصور بفرماييد ساعت دادرسي ما ١٠ صبح است. چنانچه ما با پوششى متين، در دادگاه حاضر شويم ، اندكى پيش از ساعت ١٠ در بزنيم و بدون ورود به داخل اطاق، اعلام حضور نماييم . پس از اعلامِ آغاز دادرسي و به هنگام ورود به داخل شعبه ، عليرغم آنكه درب شعبه باز است، از باب احترام مجدداً و با آرامى در بزنيم و داخل شعبه بشويم، در مقابل ميز قاضى بايستيم و تا زمانى كه اجازه ى نشستن ندادند ننشينيم ، به هنگاميكه بدواً نوبت به سخن ما ميرسد، با احترام و كسب اجازه از رييس دادگاه، سخن خود را شروع كنيم، در ميان صحبت اطراف دعوا نياييم، و بدون اجازه مجدداً سخن نگوييم، شما به من بفرماييد ، آيا محل و مجالى براي برخورد نامناسب با ما باقى مى مانَد؟ ممكن است عزيزي بگويد : براى من پيش آمده كه عليرغم اين موارد، با بخورد نا مناسبي مواجه شدم. در پاسخ به اين عزيز عرض ميكنم: استثناء نميتواند ناسخِ اصل شود. اصل اين است كه در اجراى چنين رفتارهايي، معمولاً بازخورد خوب و مناسب دريافت ميشود، حال اگر استثنائاً موردى بر خلاف آن مشاهده شد، نميتواند نافىِ اصل باشد. اما يك نكته ى بسيار مهم: ادب همواره بايد در چارچوبه اي تعريف شده باشد. مراقب باشيم كه ابرازِ ادب ، خداى ناكرده به " چاپلوسى" تعبير نشود. فراموش نكنيم كه شأن انسانى به هر شغل و منصبي تفوق دارد. ما بنا به شأن خود، با انسانى در مقابلِ خود، ادب ميكنيم، اما هرگز شأن و كلاس انسانى را فراموش نميكنيم و از حدود آن خارج نميشويم. هنرِ ما ، تعيينِ حدودِ رفتارىِ ديگران است، و اين از ابزارِ يك وكيلِ هنرمند است.