Get Mystery Box with random crypto!

چرا بعضی همیشه از قلم می افتند؟؟ #زهرا_نجانی(جامعه شناس) | انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران

چرا بعضی همیشه از قلم می افتند؟؟

#زهرا_نجانی(جامعه شناس)



حکایت از مردم نامهربان است، بی خردانی که با محبت بیگانه شده اند، بی خردانی که گرفتار حسد و عقده و کژفهمی اند و گریزان از عدل،  حسادت در وجودشان ریشه دوانیده است...
و همچنین حکایت از آدم‌های است که هم  جاذبه دارند و هم دافعه، نیکان را جذب می‌کنند و پلیدان را تار ومار می کنند. حکایت از نیکبختانی است که هنرمندانه ثابت قدم هستند و روان های خود را با هوس های تیره نمی آلایند، به وقت نیاز از حاشیه به متن می آیند....

آدم های  هستند با اینکه برتر هستند ،نبوغ دارند اصلح اند ولی عمدا کنار گذاشته میشوند.
  در لحظاتی که باید از آنها تقدیر کرد از قلم می افتند، به عمد فراموش می شوند...
مردمانی خودخواهی هستند که همگان را پایین تر از خود می انگارند و به کوچک شمردن و تحقیر مردم می پردازند و در آن حال به دنبال ریاست اند‌‌... این افراد چون حسوداند احساس منفی نسبت به کسانی دارند که بهتر از او هستند، زیرا آن فرد یا افراد دارای ویژگی های با کيفيت و مطلوب‌ اند که آن شخص ندارد و نمی تواند بدست آورد،، حسادت یعنی رنج کشیدن و احساسی تیره...

امام علی گرفتار کسانی بود که در گفتگویی ساده فرو می ماندند، که وقتی با آنها بود گویی یاوری نداشت، از آزارشان سینه اش سوخت ،نه آزادگان راستین بودند و نه مردمان یک رنگ در نگهداری راز....

بغض و حسد عایشه به علی(ع) قابل انکار نیست..عایشه و کسانی که با او بودند خوب می دانستند که علی از همه آنها اصلح تر است...
عایشه دشمنی اش با علی را آشکارا بیان می کرد، ولی گاهی از برتری آن بزرگوار سخن به میان می آورد، وقتی از عایشه سوال می کردند علت دشمنی و سرکشی اش با علی چیست ،می گفت کاری بود که شد.
وقتی امیر مؤمنان به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی شهید شد ،او شادمانی اش را پنهان نکرد و سجده شکر کرد و کودکی را نزدش آوردند و اسم آن را عبدالرحمان نامید‌‌...
علی(ع) در آن روزگار  با چنین مردمی که دنیا آرزوی آنان بود و این سرا در دیده آنان زیبا بود،
کینه جویانی که رهایی از رنج دادنشان میسر نبود و به خوبی  می دانستند او برتر است و آشکارا انکارش می کردند، می زیست...
ابوبکر می دانست علی ( ع) از او برتر است ولی نمی گفت...و هیچ وقت نگفت...

ولی مالک اشتر می دانست... او قامتی بلند، سینه ای فراخ و زبانی گویا داشت..مرگ مالک از بزرگترین مصائب آن روزگار بود‌‌...
او بر پیمان خود وفا کرد...
نیکبختان کسانی هستند که بر پیمان راستین خود وفادارند..

بیایید  تمام مردمی را که حسادت کار، روزمرگیشان است  و ناآگاهانه به قضاوت می نشینند و مردمان مهربان و دلسوز را نشانه می‌ گیرند تا سواستفاده کنند و بغض و کینه دارند
را ببخشیم...
خدایا خودت هدایتشان کن


http://telegram.me/Iranianspa