╰─►𝑻𝒉𝒆 𝑺𝒆𝒄𝒓𝒆𝒕 𝑶𝒇 𝑯𝒊𝒅𝒅𝒆𝒏 𝑾𝒊𝒏𝒈𝒔
╰─►𝑺𝒆𝒂𝒓𝒄𝒉 #TSOHW
حالا دیگه همه چیز رو میدونست...
اینکه جیمین #نامزدش بود و جانگکوک چیکار کرده بود...
سرش رو پایین انداخت و #بالهاش رو دورش حلقه کرد که جانگکوک روی زانوهاش افتاد و با هق هق گفت:
_من، من فقط دوستت داشتم ...فقط نمیخواستم...
اما نتونست حرفش رو تموم کنه چون تهیونگ توی یک حرکت اون رو از دستش کشید و توی #آغوش گرمش انداخت.
بدنش لرزید و به راحتی تونست ضربان شدید #قلب تهیونگ رو زیر گوشش حس کنه و بعد #بالهای بزرگش که دور بدنهاشون حلقه شد!
اولین و بهترین فنفیکشن درباره الههها و افسانههای باستانی