همه عُمر برندارم، سر از این خُمارِ مستی، که هنوز من نبودم، که تو در دلام نشستی! تو نه مثلِ آفتابی که حضور و غیبات افتد، دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی... 19.8K viewsتاریخ آنلاین, 21:10