Get Mystery Box with random crypto!

‌‎نظرنامحبوب آن‌ها که به سازندگان شهرزاد تهمت دزدی از اموال م | خشتِ خام | حسین دهباشی

‌‎نظرنامحبوب

آن‌ها که به سازندگان شهرزاد تهمت دزدی از اموال معلمان زدند و احساسات مردمی آزرده از موارد واقعی را به نشانی نادرست گمراه کردند -با رفتن به راهپیمایی اربعین- پاکیزه نمی‌شوند! می‌شوند؟ و آن‌ها که عجولانه عصبانی و هم‌دست شدند هم بدهکارند. نیستند؟ و فقره شهرزاد فقط یک مثال از هزاران است! چنین نیست؟

بله! منظور شمایید آقایِ بدل از مالکِ اشتر! و بله منظور شمایید ای همه‌ی ما شتابزده‌های ساده‌دلی که آتش خشم‌شان -به آسانی- با بازی بادهای شایعه هدایت می‌شود.

عزیزان بالا به خوبی که چه عرض شود، به بدی بلد شده‌اند که اگر نرخ سکه، فلک را سقف شکافت، کاسب ساده‌ای را سلطان سکه نموده و سر به دار کرده و اگر خودشان خودروی حلبی را به قیمت طلا فروختند، یکی دیگر را قربانی و نقره‌داغ کنند.

جامعه‌ی چسبیده به کف هرمِ حضرتِ مازلو ولی -گرچه ادعای تجربه دارد- هنوز اندر خمِ بازی‌های روانی است و به جای آن‌که فی‌المثل یقه‌ی حامیانِ وحوشِ طالبان را بچسبد به سراغ آواره‌ی افغانستانی می‌رود که مثل خودش بخت‌برگشته از بی‌دادِ ظالمانی مشترک‌ است.

باری، گرچه دادستان پرونده‌ی شهرزاد محبوس است ولی این، سال‌ها عمر در زندان به انتظار به سر شده‌ی سازندگان آن مجموعه را برنمی‌گرداند. برمی‌گرداند؟ گرچه سکه و ارز و پیاز و چغندر و چه و چه، هنوز می‌تازند و گرچه خودرو گران‌تر و گران‌تر و البته آشغال‌تر از گذشته فروخته شده و دیگر آن سلطان‌سازی‌ها کمتر باور می‌شوند ولی این عبرت‌ها برای بیوه‌گان و بچه‌یتیم‌های سلاطین اعدام شده، همسر و بابا نمی‌شوند! می‌شوند؟ و وای اگر -در این نفرت‌افروزی‌های روزافزون میان ایرانی و افغانستانی- قطره خونی از بینی کودکی به خاک افتد، دیگر با هزار شب شعر و سخن از خراسان بزرگ، زخمِ آن بسته نمی‌شود! می‌شود؟

ولی شاید و البته شاید، اگر هرکه در این میانه -ولو به سهو و حتی در حد همین فسقله فضای غبارآلود مجازی- سهمی در هیزم‌کشی برای قربانیان داشت، عذری بخواهد، ذره عذاب وجدانی عمومی حاصل شود، که اندک ترمزی باشد برای تندروی‌های آتی در ادامه‌ی راهی که آن‌سرش آتش جهنم است.

Channel | @Iranoralhistory