از نوروز چیزی باقی نمانده جز چین و چوروکهایی که روی صورتمان م | جامعهشناسی
از نوروز چیزی باقی نمانده جز چین و چوروکهایی که روی صورتمان مینشیند. در نوروز امسال نوجوانان و جوانان بسیاری در میان ما نیستند. زنها و مردها و دخترها و پسرهایی که برای زندگی بهتر، برای مطالبات ضروری و حقوق طبیعی از دسترفتهی خود به خیابانها آمدند و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را در تاریخ معاصرمان در سال ۱۴۰۱ نوشتند. جامعهی ایران بهرغم تمام پلشتیها و درخودماندگیها و درماندگیهایش، به لطف و همت نسل جوان تحرکاتی برای آیندهای بهتر داشت که زیر شدیدترین سرکوبهای حاکمیت مجدداً به آتش زیر خاکستر بدل شد.
نوروز امسال را به یاد جانباختگان راه آزادی و به احترام تمام جانهای بیگناهی که زیر شکنجه و زندان و بازداشت از خانوادههایشان دور افتادهاند سر میکنیم. نوروز امسال را تنها به احیای طبیعت گرامی میداریم و تا زمانی که زندگیهایمان زیر چکمههای زور و تزویر تباه میشود، تا زمانی که از ترس در لانههایمان میخزیم و بدل به موجوداتی پوچ و تهی میشویم، نوروزی نخواهیم داشت. بزرگترین درسی که از نوروز میتوان آموخت غلبهی زندگی بر مرگ است. پیروزی زندگی بر تمام تباهیها... باشد که بهارها و نوروزهای سالهای آینده آکنده از آزادی و زندگی شرافتمندانه برای مردمان سرزمینمان باشد.