از جهنم به قبرستان #محمدرضا_تهمک مهاجرتهای دهه اخیر تحصیل | جامعهشناسی
از جهنم به قبرستان #محمدرضا_تهمک
مهاجرتهای دهه اخیر تحصیلکردگان ایرانی بیش از آنکه بخاطر جاذبه مقصد باشد از دافعه اینجا است. بهار که فصل آمدن پذیرشهای دانشگاهی خارج و آماده شدن برای دوری بستگان و دوستان از هم شده است بر اندوه وضعیت میافزاید. مهاجران ایرانی مانند مهاجران شمال آفریقا یا فلات آناتولی و دیگر همسایههای ایران نیستند که اکثرا دارای تحصیلات پاییناند، بلکه اغلب نیروی متخصصاند که بخاطر نبودن حداقلهای زندگی شغلی و اجتماعی مجبورند تکههایی از وجود و عواطف خود را وانهند و تکههایی از وجود دیگران را با خود به عزیمت برند. برخیشان که با نگاهی خودحقیربین به موطنشان مینگرند نیز میروند، با تصور آنکه آنجایی شوند و به جامعه و ملیّتی والاتر تعلق یابند. دردناک آنکه تجارب و پژوهشها نشان میدهد که واپسزده میشوند و امکان ادغام هویتی-فرهنگی در متن جامعه برای مهاجران اندک است و عموماً در اجتماعات تخصصی همچون دانشگاهی و شغلی ادغام میشوند. آنهایی که در اوایل مهاجرت از هموطنان خود فاصله میگیرند نیز پس از مدتی به جمع آنان و اجتماعات مهاجران دیگر پس زده میشوند. دیری نمیگذرد (حدود ۵ سال) که جاذبههای مقصد مهاجرت نیز برایشان کاهش مییابد و به وضعیت روتین زندگی شهروندی درجه دوم در واقعیت عادت میکنند. با اینحال، چارهای جز مهاجرت نمیبینند.
با اینکه بهرغم همهی مشکلات موجود در ایران تغییرات اجتماعی و فرهنگی امیدبخشی درحال رخ دادن است که در بلندمدت باید آنها را به فال نیک گرفت و انبوه مشکلات کنونی توانسته است جامعه ایران را به بازاندیشی عمیق در فرهنگ و باورهایش سوق دهد تا آنچه به تعبیر مارکس که میگفت «بار سنت همهی نسلهای گذشته با تمامی وزن خود بر مغز زندگان سنگینی میکند»، این موانع سخت و استوار پیشرو در ایران با سرعت بیشتری دود شود و به هوا برود، اما در کوتاه مدت و شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی نسل جدید کمبودها و سختیها فراوان است. این است که بخشی از نسل کنونی ایران بهویژه دانشگاهیان که از بازی سیاست و اقتصاد کلان جامعه نیز به حاشیه رانده شده، سرخورده شده و با این سیستم بیمار ادارهی کشور امیدی به بهبود آن ندارند چاره را در این میبینند که برای رهایی از جهنمی پرتلاطم به قبرستانی آرام پناه برند که برای نیروی کار متخصص جهان سوم لااقل گوشه خلوتی درخور باشد. شاید این سطور دردناک بنماید، به هر روی، این دردی است که اکثر مهاجران دانشگاهی از کشوری کهن همچون ایران که خود را کسی می دانند با آن درگیرند.