Get Mystery Box with random crypto!

جامعه‌ی مدرن، خانواده‌ی مدرن: روی‌کرد رابطه‌نگر به خانواده‌ی ا | جامعه‌شناسی

جامعه‌ی مدرن، خانواده‌ی مدرن: روی‌کرد رابطه‌نگر به خانواده‌ی ایرانی
حسن محدثی‌ی گیلوایی

حدود دوازده سال است که در حوزه‌ی جامعه‌شناسی‌ی خانواده در حال مطالعه هستم. روی‌کرد من در مطالعه‌ی خانواده، روی‌کردی رابطه‌نگر است. روی‌کرد رابطه‌نگر به خانواده مکمل روی‌کرد نهاد‌گرا به خانواده است. جامعه‌شناسان در دنیا اغلب خانواده را به‌منزله‌ی یک نهاد اجتماعی می‌بینند. از نظر من چنین روی‌کردی نمی‌تواند همه‌ی ابعاد خانواده را توضیح دهد. از این رو، من روی‌کرد رابطه‌نگر به خانواده را به‌منزله‌ی مکمل روی‌کرد نهادگرا مطرح می‌کنم.

در روی‌کرد رابطه‌نگر به خانواده، مهم‌ترین مولفه‌ی خانواده، رابطه‌ی اجتماعی‌ی بین اعضای خانواده است و ریشه‌ی بسیاری از مسائل آن را می‌بایست در همین روابط جست. بر اساس مطالعه‌ی روابط میان اعضای خانواده می‌توان یک خانواده را به‌نحو دقیق‌تری کالبدشکافی کرد.

رابطه‌ی اجتماعی، از مهم‌ترین موضوعات مورد مطالعه‌ی جامعه‌شناسی است. رابطه‌ی زن و شوهر نیز یک رابطه‌ی اجتماعی است. از نظر من روابط اجتماعی تاریخ‌مند هستند. زاده می‌شوند و می‌میرند. رابطه‌ی اجتماعی‌ی عمرانه، بیش‌تر محصول جهان اجتماعی‌ی سنّتی و پیشامدرن است که در آن‌ها هم ثبات اجتماعی و به‌تبع ثبات احوال و شخصیت وجود دارد و تغییر اجتماعی به کندی صورت می‌گیرد و هم فشارهای هنجارین بر روی افراد زیاد است و تغییر روابط و حذف روابط همیشه کار آسانی نیست و گاه بسیار پرهزینه است، چون میزان فردیت و خودتعیین‌گری‌ی آدمیان در جهان اجتماعی‌ی سنّتی ناچیز است.

اما در جهان اجتماعی‌ی مدرن، روند تغییر و تحول اجتماعی و به‌تبع آن، تغییر احوال و شخصیت افراد شتاب‌ناک است و علاوه بر آن، فردیت آدمی بیش‌تر تحقق یافته است و حد خودتعیین‌گری‌ی افراد بالاتر است. از این رو، در جامعه‌ی مدرن روابط اجتماعی‌ی عمرانه، کم‌تر تحقق می‌یابد.

به همین دلیل، نباید انتظار داشت که در جامعه‌ی مدرن جز در موارد نادر، روابط عمرانه وجود داشته باشد و هر کسی که رابطه‌ای را آغاز کرد، تا آخر عمر بدان پای‌بند باشد. چنین انتظاری با اقتضائات جامعه‌ی مدرن و انسان مدرن ناهم‌ساز است و مغایرت دارد. بر این اساس، زن و مردی که با هم رابطه‌ای را آغاز می‌کنند و به قرارداد ازدواج نائل می‌شوند، باید هر دو به یک میزان این امکان را داشته باشند که در صورت ناخشنودی‌ی مزمن و پای‌دار، رابطه‌شان را با شریک زنده‌گی‌شان قطع کنند.

بنابراین، وقتی من از لزوم برخورداری‌ی زنان از حق جدایی یا طلاق سخن می‌گویم، بحثی جامعه‌شناختی می‌کنم نه بحثی حقوقی. این‌که در حقوق ایران این سخن چه‌گونه ترجمه می‌شود، بحثی حقوقی است و لازم است حقوق‌دانان در باره‌ی آن سخن بگویند.

روشن است که بر اساس چنین باوری، من این حق را هم برای هم‌سر ام و هم برای تمامی‌ی زنان خانواده‌ام قائل هستم و از حق جدایی‌شان دفاع می‌کنم. چه ارزشی دارد زنی در کنار آدمی زنده‌گی کند که دل‌اش پیش مرد نباشد. من بر آن‌ام که می‌بایست در خانواده‌های ایرانی قانون دل حاکم باشد، اما متاسفانه در حال حاضر در بسیاری از خانواده‌های ایرانی، قانون دل حاکم نیست. من سرسختانه طرف‌دار حکم‌فرمایی‌ی قانون دل در خانواده‌های ایرانی هستم. من بر آن‌ام که کیفیت رابطه برتر از طول رابطه است. رابطه‌ی بی‌کیفیت زنده‌گی‌ی آدمی را جهنمی می‌سازد و رابطه‌ی با کیفیت زنده‌گی‌ی آدمی را بهشتی می‌سازد. من یک سال رابطه‌ی با کیفیت را بر صد سال رابطه‌ی بی‌کیفیت ترجیح می‌دهم.

بنابراین، وقتی سخنان مرا در باره‌ی خانواده می‌شنوید، در مقام پاسخ رگ گردن برجسته نکنید، بل‌که استدلال بیاورید. من بر اساس پژوهش و داده‌ها سخن می‌گویم نه بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های سنتی. من به به‌زیستی‌ی انفسی‌ی آدمیان می‌اندیشم نه به ثبات خانواده به هر قیمتی. در نظر من خانواده مقدس نیست، بل‌که چه بسا ممکن است کانون سلطه‌گری و زورگویی و جنایت باشد. من به زنده‌گی‌ی بهشتی در همین جهان می‌اندیشم و از روابط جهنمی برحذر می‌دارم. تداوم رابطه به هر قیمتی، می‌تواند زنده‌گی‌ای جهنمی بسازد و من در تحقیقات‌ام راجع به خانواده در ایران اغلب زنده‌گی‌ی جهنمی دیده ام.

در نظر من بهشت جایی است که آدمی در آن احساس امنیت و آرامش و شوق زنده‌گی و لذت زیستن با جنس مکمل را تجربه کند. وطن جایی است که در آن آدمی احساس غربت نکند.



جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY