«حق» (right) هر شخص ملازم است با یک «تکلیف» (obligation) مثبت | جامعهشناسی
«حق» (right) هر شخص ملازم است با یک «تکلیف» (obligation) مثبت یا منفی بر شخصی دیگر، آنگونه که برای تضمین احقاق آن «حق» و اجرای آن «تکلیف» توسل به قوهی قهریه روا است. «حق» چیزی است «لازمالاجرا» (enforceable). (متأسفانه در زبان فارسی هنوز معادل دقیقی برای enforceable نداریم، و واژهی «لازمالاجرا» روا بودن استفاده از زور برای احقاق حق را نمیرساند.)
مثلاً ذیل «حکومت قانون»، هر فرد به پساندازهای خود یک «حق لازمالاجرا» دارد—«حق مالکیت». معنای آن این است که اگر کسی در یک «حساب پسانداز بازنشستگی» یا «حساب پسانداز سلامت» از محل درآمد خود وجوهی را برای بازنشستگیاش یا مخارج آتی درمانیاش ذخیره کرده باشد، همهی دیگران یک «تکلیف لازمالاجرا» دارند که بیاذن مالک به آن وجوه دستدرازی نکنند، و آن همهی دیگران شامل حکومت نیز میشود، و حکومت از آن «تکلیف لازمالاجرا» مستثنا نیست. در این وضعیت، اگر بخشی از حکومت، مثلاً رئیس قوهی مجریه، تصمیم بگیرد که طی فرمانی خودسرانه وجوه حسابهای پسانداز بازنشستگی یا حسابهای پسانداز سلامت شهروندان را مصادره کند، ذیل «حکوت قانون»، هر یک از آن مالکان یکلاقبای خصوصی قادر خواهند بود که رئیس قوهی مجریه را به دادگاه بکشانند، و قاضی آن دادگاه قادر خواهد بود قدرقدرتترین آدم کشورش را محکوم کرده و فرمان خودسرانهی او را غیرقانونی و ملغا اعلام کند.
اما در یک دولت رفاه، شهروندان آنچنان که بر وجوه حسابهای پسانداز شخصی خود «حق مالکیت» دارند، بر مطالبات غیرقراردادی خود از دولت «حق مالکیت» ندارند. مثلاً اگر اکثریت در یک مجلس قانونگذاری امروز تصمیم بگیرد که سن بازنشستگی از ۶۰ سال به ۶۵ سال افزایش بیابد، شهروندان ۶۰ تا ۶۵ ساله «حق» این را ندارند که به حکم لازمالاجرای یک دادگاه آن تغییر در قانون موضوعه را ملغا کرده، و آن مستمری بازنشستگی را از دولت بستانند.
بنابراین، مطالبات غیرقراردادی شهروندان از دولت رفاه همچنان که با قیام و قعودی در یک مجلس قانونگذاری برقرار میشوند، با قیام و قعودی هم ملغا میشوند. و چیزی که با قیام و قعود جمعی از آدمها ملغا بشود، دیگر «حق» نیست.
از نظر حقوقی، نام دقیقتری که بر مطالبات غیرقراردادی شهروندان از دولت رفاه میتوان گذاشت، «امتیاز» (privilege) است.