آیا چپها به خاطر اخلاق و عدالتخواهی با اسرائیل میستیزند؟ | جامعهشناسی
آیا چپها به خاطر اخلاق و عدالتخواهی با اسرائیل میستیزند؟ #بهزاد_مهرانی
تصور اشتباهی وجود دارد که چپهای ایرانی از ابتدای تشکیل کشور اسراییل با آن مخالف بودهاند و به دلیل روحیه حقطلبی و عدالتطلبیشان است که همواره مخالف اسراییل بودهاند. چنین نیست.
همایون کاتوزیان در کتاب «خلیل ملکی، سیمای انسانی سوسیالیسم ایرانی» چنین میآورد: «ملکی مثل همهٔ سوسیالیستهای اروپایی در دههٔ ۱۹۵۰، اسراییل را الگوی یک کشور سوسیالیست و بدیل معتبری در برابر الگوی شوروی میدانست و علم و زندگی و نبرد زندگی، در بحث از برنامهٔ محتمل برای اصلاحات ارضی در ایران، مقالاتی در تایید کیبوتصهای کشاورزی نوشته بودند.»
خلیل ملکی به دعوت «اتحادیه بینالمللی سوسیالیسم» به اسراییل سفر میکند و در کنفرانسی شرکت میکند که «گلدا مایر» وزیر خارجه وقت اسراییل هم شرکت داشت. خلیل ملکی سوسیالیست به دعوت همین خانم وزیر و با هواپیمای او به اسراییل سفر میکند و همینطور با موشه دایان وزیر دفاع وقت اسراییل هم دیدن میکند. پس از او است که جلال آل احمد و همسرش هم به تشویق مقتدایشان ملکی به اسراییل سفر میکنند. و همهشان در وصف اسراییل زبان به تایید میگشایند.
آل احمد در کتاب خود با نام «سفر به ولایت عزاییل» که سفرنامهاش به اسراییل است «کلخوز» یا همان مزرعه اشتراکی و «خانهداری اشتراکی» را همان قبله آمال سوسیالیستی خود میبیند که در آن «هیچ کس مالک چیزی نیست جز لباسش که با همان میآید و با همان میرود» و خبری هم از مالیات و مالکیت و مزد نیست. داریوش آشوری هم به اسراییل سفر میکند و او هم در اسراییل همه تمایل به سوسیالیسم میبیند.
چپها در اساس با جنایت و اشغالگری مشکلی ندارند بلکه اگر این جنایت به اردوگاه سوسیالیسم و چپ جهانی منتسب باشد سراپا شوق و تشویق میشوند.
شما به چند صدهزار کشته در سوریه نظر کنید و تعداد کشتهشدههای فلسطینی در سوریه را از نظر بگذرانید؛ همینطور به کشتار و جنایت علیه مسلمانان در اویغور چین بنگرید که کک چپها نمیگزد و صدای رسایی از رسانههایشان بلند نمیشود تا دریابید که مسئله چپ اساسا کشتار انسانها نیست.
پ.ن، افزوده از نیما قاسمی: نسبت چپ کلاسیک ایرانی با «ناسیونالیسم» نسبت پیچیدهایست. اما نه به این معنا که منطقش را نتوان فهمید. صورت مساله را میتوانم به طور ساده به این شکل بیان کنم: اینجا پرچم شیر و خورشید برایشان «کوفت و زهر مار» است، اما البته پای حق فلسطینی برای تاسیس دولت ملی که به میان بیاید، کاسهی داغتر از آش! یعنی ناسیونالیسم عربی خوب است یا دستکم قابل توجیه است! دقت کنید که ناسیونالیسم عربی، محتوا ندارد و فقط در ضدیت با اسرائیل و غرب است، که بروز پیدا میکند. بنابراین معنایش این نیست که چپهای ما مفهوم «ملیت» را جایی پذیرفتهاند. ماجرا این است که ناسیونالیسم پرخاشگر ضدغربی خوب است. اما اگر این ناسیونالیسم توسعهگرا باشد و به جای جنگ با بازار آزاد، به استقبال بازار آزاد برود، این بد است! اگر بیمحتوا و نفیکننده باشد، قابل قبول است. اگر به تاریخی و فرهنگی و چیزی استناد کند و سرجنگ هم نداشته باشد، این بد است!