به یاد حسین عظیمی که پر کشید: @irmma انجمن پزشکی کوهستان ایرا | انجمن پزشکی کوهستان ایران
به یاد حسین عظیمی که پر کشید:
@irmma انجمن پزشکی کوهستان ایران: مرور دفتر خاطرات گاهی آدمی را به ورطهای میبرد که سالها برای فراموشی آن تلاش کرده. اما خاطرات در گوشهای از ذهن مخفی هستند و با جرقهای بیرون میخزند. آن جرقه ممکن است دوستی باشد که رفتنش ذهنت را تکان میدهد و موجب بیرون پریدن خاطرهای میشود! همیشه وقتی صحبت از صعود زمستانی گرده آلمانها در بهمن ۱۳۸۰ به میان میآمد، در وصف دشواری و سرمای مسیر، یاد به هم خوردن دندانهای حسین زیر سه رکابی میافتادم، زمانی که سر خوش عبور از مسیر و زدن کارگاه بودم و بیتوجه به زمان زیادی که صرف شده بود، اگر فریادهای محمد نبود فراموش میکردم نزدیک غروب است ومیل ادامه مسیر را داشتم. موقع بازگشت از سه رکابی به حسین برخوردم که در حمایت برروی میخ پای مسیر از شدت سرما دندانهایش به هم میخورد و کم مانده بود یخ بزند! او منتظر بود تا بازگردم و به اتفاق پائین برویم و من تازه متوجه برودت هوا شده بودم که بدلیل هیجان و تلاش زیاد تا آن دم از تشخیصش عاجز بودم. در نهایت روز صعود حسین به عنوان راهنما در کنار حاج داود مسیر را از گردنه شانه کوه برروی ثابت ها تا قله در کمتر از ۳ ساعت طی کرد. زمانی که در آن شرایط حتی در تابستان نیز جالب توجه است. حسین عظیمی راهی ماکالو شد و سپس باتجربهای گرانبها سالها کوهنوردی کرد و با نصب دیوارهها به صعودهای ورزشی خدمت کرد.
زندگی حسین آینهای از زندگی تک تک کوهنوردانی است که روزی با امید وارد این عرصه میشوند و سالها دلخوش و سرمست از انتخابشان آن را ادامه میدهند تا دست تقدیر برایشان تصمیم بگیرد. سنگی بلغزد چون حسین، بهمنی سقوط کند چون محمد و توفانی درگیرد چون داود و... گویی تقدیر یک به یک گلها را میچیند و با خود میبرد. یادت به خیر پسر شیرین زبان و خوش لهجه همدانی روحت شاد... از کوه قاف