2021-07-06 20:35:05
ᒥ 𝐂𝐚𝐫𝐫𝐨𝐥𝐥 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 ᒣ
↴
"پس اون پسری که اسمشُ یه شبه گذاشته #کارول ..
ادعا کرده که قهرمان #دنیاست ..
کُری خونده که هیچ کسی مثلش نیست ..
دعوت منو قبول نکرده KHATAR# ..
توو کشور من..شهر من..محدوده ی من..مثلث طلایی من ..
به شخص ِ من..تا این حد #توهین کرده..تویی "
حتی نمی تونست نگاهش رو از اون چشم های خشمگین بگیره
تپش های تند شده ی #قلبش رو به خوبی می شنید
سکوت طولانیش باعث شد پسر قد بلند #روبروش دوباره #صداش بالا بره...
"لال شدی ؟..اینجا محدوده ی منه ..
همین الان میری و اسم کارول و از رو #خودت برمیداری ..
ادعات برام مهم نیست..همین طور #قهرمانیت "
↴
ᒥ 𝐓𝐨 𝐛𝐞 𝐜𝐨𝐧𝐭𝐢𝐧𝐮𝐞𝐝 ᒣ
42 views ∝ Negin , 17:35