امشب رفتیم پیادهروی و من نمیدونم چجوری دستم رفت روی زنگ یه خو | کسی نباید بفهمه
امشب رفتیم پیادهروی و من نمیدونم چجوری دستم رفت روی زنگ یه خونهای و بعدش دوییدم بعدشم به پسرعمه کوچولوم که کنار زنگ یه خونهای وایساده بود گفتم زنگو بزنه و فرار کنه خیلی حال داد ولی الآن عذاب وجدان دارم