رفته بودیم با رفقا یه ویتامینه بزنیم. زمان ۱۲ شب جمعه مکان سع | جکوز
رفته بودیم با رفقا یه ویتامینه بزنیم. زمان ۱۲ شب جمعه مکان سعادتآباد! کنار وایساده بودم پارک کنم که یه هو یه ماشین وایساد بغلم و یه جمله شنیدم: بابا اینا پسرن برو ماشین جلویی
اینجا بود فهمیدم موقشه موهامو کوتاه کنم انقد بقیه رو به اشتباه نندازم...