Get Mystery Box with random crypto!

حقیقت افک؛ به مناسبت سالروز وفات بانو ماریه‌قبطیه علیهاالسلام | جامِعُ اَحادیثِ الشّیعَة

حقیقت افک؛ به مناسبت سالروز وفات بانو ماریه‌قبطیه علیهاالسلام

قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلْبَاقِرُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : قال لما مات إبراهيم ابن رسول الله صلى الله عليه وآله حزن عليه رسول الله صلى الله عليه وآله حزنا شديدا فقالت له عايشة ما الذي يحزنك عليه فما هو إلا ابن جريح فبعث رسول الله صلى الله عليه وآله عليا عليه السلام وأمره بقتله فذهب علي عليه السلام إليه ومعه السيف وكان جريح القبطي في حايط فضرب علي باب البستان فأقبل إليه جريح ليفتح له الباب فلما رأى عليا عرف في وجهه الغضب فأدبر راجعا ولم يفتح باب البستان فوثب علي على الحائط ونزل إلى البستان واتبعه وولى جريح مدبرا فلما خشي أن يرهقه صعد في نخلة وصعد علي في أثره فلما دنا منه رمى بنفسه من فوق النخلة فبدت عورته فإذا ليس له ما للرجال ولا له ما للنساء فانصرف علي إلى النبي صلى الله عليه وآله فقال له يا رسول الله إذا بعثتني في الأمر أكون فيه كالمسمار المحمي في الوبر أمضي على ذلك أم أثبت قال لا بل تثبت قال والذي بعثك بالحق ماله ما للرجال ولا له ما للنساء فقال الحمد لله الذي صرف عنا السوء أهل البيت .

حضرت آیت الله العظمی امام باقر صلوات الله علیه می فرمایند : زماني که ابراهيم فرزند رسول خدا از دنيا رفت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بسيار محزون شدند ، عايشه گفت : چرا براي فوت ابراهيم غمگيني ؟ ابراهيم فرزند جريج بود ( و فرزند تو نبود ) . رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم امام امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه را (برای آشکار شدن دروغ عایشه و رسوایی او ) به دنبال جريج فرستادند و امر نمودند که حضرت امير او را به قتل برساند . حضرت‌امام امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه در حالي که شمشيري به دست داشتند حرکت نمودند ، جريج قبطي هم روي ديوار باغي نشسته بود ، در اين هنگام حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه به باغ رسيدند و در زدند جريج از بالا به حضرت نگاه کرد تا در را براي ايشان باز کند ، زماني که غضب را در چهره امام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ديد فرار نمود و درب را باز نکرد ، حضرت مولا علي صلوات اللّه علیه رفتند و داخل باغ شدند و با سرعت دنبال جريج رفتند. جريج هم فرار مي کرد ، جريج بر از قتل ايمن نبود ، بر جانش ترسيد لذا از درخت نخلي بالا رفت و حضرت هم به دنبال او از درخت بالا رفتند وقتي حضرت نزديک او رسيدند ، جريج خودش را از بالاي درخت پائين انداخت ، ناگهان لباسش کنار رفت و عورتش مشخص شد ، نه عورت مردانگي داشت و نه عورت زن . وقتي اين صحنه اتفاق افتاد امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه او را رها نمودند و به محضر پيامبراکرم صلی‌الله علیه وآله شرفياب شدند و عرضه داشتند : اي پيامبر خدا زماني که مرا دنبال اين امر فرستاديد من به شدت دنبال عمل کردن به دستور شما بودم . قسم به آنکه شما را به پيامبري مبعوث نموده است جريج نه عورت مردانگي داشت و نه عورت زن . رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : سپاس خدايي را که اين نسبت ناروا را از اهل بيت من ( ماريه ) دور نمود و حقيقت داستان را مشخص نمود .

بحارالانوار ج 22 ص 15
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء ، جلد 79 ، صفحه 103
تفسير الميزان ج 15 ص 104

@jame_ahadis_shia