در نقد کمپین منفعلانه 'نخریم تا بگندد' که به مردم آدرس غلط می | جامعهای بهتر بسازیم
در نقد کمپین منفعلانه "نخریم تا بگندد" که به مردم آدرس غلط میدهد!
بیماری اقتصاد ما "تورم" است نه گرانفروشی گرانفروشان. تصور خیلی از مردم به اشتباه این است که اگر دولت سر هر خیابان یک مأمور تعزیرات بگمارد و با گرانفروشان برخورد کند مشکل اقتصاد حل میشود! این تصور اشتباه احتمالا ناشی از گزارشهای سخیف [برخی رسانهها] است و محصول شعارهای پوپولیستی مسئولان. اما واقعیت رشد قیمتها چیست؟
ما دو نوع تورم داریم. نوع اول تورم کشش تقاضا یا Demand-pull inflation است. این نوع تورم وقتی اتفاق میافتد که نسبت تقاضا به عرضه بیشتر است و بهطور کلی در تأمین محصولات کمبود جدی وجود داشته باشد. در این حالت تولیدکنندگان یا واردکنندگان قیمت کالا را بالا میبرند تا تعادل عرضه و تقاضا را به نفع خودشان حفظ کنند. بخشی از علت گرانی خودرو در ایران به این دلیل است.
اما تورمی که خصوصا این روزها بیش از پیش درگیر آن هستیم از نوع دوم یعنی تورم "فشار هزینه" یا Cost-Push inflation است. تورمی که وقتی بهوجود میآید که هزینههای تولید به هر دلیلی بالا میرود و تولیدکننده ناچار است برای ادامه تولید افزایش قیمت داشته باشد.
دو دلیل عمده برای این نوع تورم در کشور وجود دارد که همبسته هم هستند.
دلیل اول کاهش ارزش ریال است. همان چیزی که مردم به اشتباه آن را افزایش نرخ ارز مینامند! کاهش ارزش پول ملی باعث میشود هزینههای ریالی تولیدکنندگان بالا برود. برای مثال تأمین یک واحد مواد خام یک دلار است. وقتی ارزش ریال سقوط میکند، همان یک دلار برای تولیدکننده با مبلغ ریالی بیشتری باید تأمین شود. پس تولیدکننده ناچار است قیمت مصرفکننده را بالا ببرد. این افزایش قیمت به معنای سود بیشتر برای تولیدکننده نیست! بلکه برای بقای تولید است.
دلیل دوم افزایش دستوری دستمزدهاست. برای مثال یک کارخانه تولیدی در فرودین امسال، طبق مصوبه دولت باید ۵۷ درصد افزایش حقوق در نظر بگیرد. طبیعی است که این افزایش دستمزد باید از راه افزایش قیمت محصولات تأمین شود، در غیراینصورت باید نیروها تعدیل یا کیفیت محصول کم شود. بنابراین این افزایش قیمت هم بهخاطر سود بیشتر نیست. البته که افزایش دستمزد بهخاطر دستکاری در نظام عرضه و تقاضا در مقیاس وسیع، منجر به تورم نوع اول هم میشود!
ما این دور باطل را هر سال تکرار میکنیم. بیایید مرور کنیم: بهخاطر اقتصاد دولتی/رانتی/انحصاری و سیاست خارجی ماجراجویانه و رویکرد غربستیزانه، دولت هر سال دچار کمبود ارز میشود و با چاپ پول (افزایش نقدینگی) ارزش ریال افت میکند. با کاهش ارزش ریال، هزینه تولید بالا میرود و تورم "فشار هزینه" ایجاد میشود و اجناس گران میشود. بهخاطر جبران این تورم، دولت حداقل حقوق را افزایش میدهد. با افزایش دستمزدها تورم "کشش تقاضا" هم به تورم قبلی اضافه میشود. به این دور باطل در علم اقتصاد مارپیچ قیمت-دستمزد یا Wage-Price Spiral میگویند.
حالا تصور کنید کمپینی مثل "نخریم تا بگندد" حتی در صورت موفقیت چه نتیجهای در این سیستم مریض اقتصادی دارد؟ آیا تولیدکنندهای که تولید محصولش هزار تومان خرج داشته و حالا بهخاطر افت ارزش ریال (افزایش نرخ ارز) و افزایش دستمزدها برای خودش سه هزار تومان خرج دارد، با تحریم مردمی محصول خود را به قیمت سابق میفروشد تا نگندد؟! طبیعی است که در صورت ادامه این روند تولیدکننده منصرف شده، کارگران خود را به ناچار اخراج میکند و سرمایه خود را تبدیل به دلار/مسکن میکند یا حداقل در بانک میگذارد و بدون هیچ دغدغهای با سود دریافتی به زندگی خود ادامه میدهد! نتیجه این کمپین در صورت موفقیت، افزایش نرخ بیکاری و کمبود محصولات در بازار است، که در اینصورت دولت ناچار میشود آن را وارد کند و در نتیجه باز هم تورم بیشتر به کمبود کالا اضافه میشود!
چاره چیست؟! من اقتصاددان نیستم و میدانم درمان "بیماری هلندی" و "رکود تورمی" در کشورهای توسعهیافته هم کار بسیار پیچیدهای است. اما ریشهها را میتوانم تشخیص دهم: دلیل اصلی افت ارزش ریال و کمبود ارز چیست؟ تحریمها.
دفعه بعد که فریادهای [مرگ بر …] را شنیدیم، یادمان باشد تحریمهای ناشی از غربستیزی پتانسیلهای اقتصادی ما را حتی از یک کشور آفریقایی کمتر کرده و نه تنها دولت، که بخش خصوصی را هم فلج کرده. در چنین اقتصاد کتبسته و منفعلی چه توقعی داریم؟ نتیجه این سیاست غلط، چیزی جز تورم و مرگ تدریجی برای خودمان نیست.
البته که دلایل ثانوی دیگری هم هست اما حواسمان باشد: تا وقتی با دنیا سر جنگ و دعوا داریم، آش همین است کاسه همین. |حامد بیدی| @JameahiBehtarBesazim