اثر زیگارنیک دقت کردهاید که وقتی یک شکلات تختهای را باز می | جامعهای بهتر بسازیم
اثر زیگارنیک
دقت کردهاید که وقتی یک شکلات تختهای را باز میکنیم با خودمان میگوییم فقط یک تکه از آنرا میخورم و بعد از چند دقیقه کل آن تمام میشود؟ یا وقتی به قصد رفع گرسنگی سر میز ناهار خوشمزه حاضر میشویم و هرچه روبروی ما هست را تا آخرش میخوریم؟ یا دیدن اولین اپیزود از یک فیلم جذاب همانا و تا چندین ساعت نشستن پای آن و دیدن آخرین قسمت آن هم همان!
یا اولش با خواندن یک فصل از کتاب جالب شروع میکنیم و یک مرتبه میبینیم ساعت ۳ شب است و کتاب تمام میشود؟! یا وقتی یک میهمانی تمام میشود فردایش به حرف یکی بهدلیل قطعشدن توسط دیگری و ناتمام ماندن، که میخواست چه بگوید، فکر میکنیم! یا یک معما به ما داده میشود و زمان حل آن کوتاه است و پس از اتمام وقت، با اینکه پاداشی در کار نیست، طبق مطالعات انجام شده ۸۶ درصد ما کماکان دنبال حلکردن آن هستیم!
خانم بلوما زیگارنیک؛ روانشناس معروف روسی (۱۹۸۸ - ۱۹۰۱) در رستوران متوجه شد پیشخدمتها کلیه جزئیات سفارش غذای هر مشتری را بدون نوشتن روی کاغذ تا قبل از تسویهحساب بهیاد میآورند و بهمحض تسویهحساب نه تنها چیز زیادی از سفارش یادشان نمیآید بلکه حتی بعضی وقتها خود مشتری که غذا خورده را هم به یاد نمیآورند!
داستان زیگارنیک را در پستی که قبلا گذاشتهایم، اینجا ببینید.
او با پیبردن به این حقیقت که ذهن انسان درگیر کارها و مقولات ناتمام میشود آزمایشهای دیگری نیز انجام داد. بهعنوان مثال، برای دو گروه یک فیلم جذاب پخش کرد. گروه اول فیلم را تا آخر دیدند و دومیها تا اواسط فیلم را تماشا کردند. چند روز بعد از دو گروه خواسته شد فیلم را تعریف کنند. گروهی که فیلم را ناقص دیده بودند، جزئیات بیشتری از آنرا بهیاد میآورند!
بلوما سپس به این اصل رسید که مغز ما بیشتر درگیر کارهای ناتمام و منقطعشده میشود تا کارهای تمام شده! آنقدر آنرا بهیاد میآوریم تا آن کار تمام شود. ما نیاز به تمامکردن یک کار داریم!
بهطور کلی وقتی در انجام کاری (پاسخ به ۵۰ تا ایمیل مهم که نیاز به توجه ما دارد، نوشتن یک مقاله و یا پستی که قولش را دادهایم، کمک به دوستمان در اسبابکشی که به او قول دادهایم و …) امروز و فردا میکنیم این به معنی باز گذاشتن لوپ ذهن برای انجام آن کار است و تا این لوپ بسته نشود، درگیری ذهن با آن بیشتر و بدون اینکه خودمان متوجه شویم، انرژی فراوانی از آن هدر میرود.
اثر زیگارنیک یعنی کلنجار رفتن ذهن با کارهای نیمهتمام. هرچه زمان این کلنجار بیشتر باشد به معنی استرس بیشتر و کاهش کارایی و بهرهوری ذهن خواهد بود! پس بهترین اقدام؛ تمامکردن آن کار توسط خود ما یا واگذارکردن آن به دیگری است. از سوی دیگر اگر کاری که قرار است تمام شود دارای اهمیت نیست و یا دارای اهمیت کمتری نسبت به کار دیگر است، یک اقدام میتواند مکتوبکردن آن و القای این پیام به ذهن باشد که میتواند به کار مهمتر بپردازد!
متخصصان بازاریابی و فروش و گردانندگان رسانههای موفق بهخوبی از این اثر بهره گرفته و با درگیرکردن ذهن مشتری، او را به کام محصولات و رسانههای خود میکشند! انتخاب یک تیتر جذاب اما ناقص و یا دادن کارت تخفیف ۲۰ درصدی برای خرید بعدی از جمله این ترفندهاست! سخنرانان و مشاوران حرفهای هم با رساندن بحث به جایی جذاب و تمامنکردن و موکول آن به جلسات بعدی منافع خود را بیشتر میکنند!
توصیه ما این است که مراقب این موضوع در امور زندگی خود باشید، چه خرید باشد و چه وعدهای که میدهید و نهایتا کارهایی که پیش رو دارید. @JameahiBehtarBesazim