#حکایت شخصی ادعای پیامبری میکرد او را نزد خلیفه بردند؛ خلیفه | جان جانان
#حکایت
شخصی ادعای پیامبری میکرد او را نزد خلیفه بردند؛ خلیفه گفت: حرف حسابت چیست؟ گفت: من پیامبر خدا هستم و هر سه روز یک بار، جبرئیل بر من نازل میشود! خلیفه گفت معجزه ای نشان بده تا حرفت را قبول کنم مرد گفت تا جبرئیل نیاید نمی توانم معجزه نشان بدهم! خلیفه پرسید: جبرئیل کی می آید؟ مرد گفت: سه روز دیگر می آید خلیفه که احساس کرد مرد بر اثر گرسنگی دچار هذیان شده، دستور داد او را به مطبخ مُلوکانه ببرند و به او غذا های مقوی بدهند. پس از سه روز، او را نزد خلیفه آوردند خلیفه پرسید :ای پیغمبر حالت چطور است؟!! مرد گفت: حالم خیلی بهتر از گذشته شده است. خلیفه پرسید: آیا در این سه روز جبرئیل هم بر تو نازل شده است؟ مرد گفت: آری قبلاً هر سه روز یکبار به دیدارم میآمد اما اکنون هر روز، سه بار به دیدارم می آید. خلیفه پرسید: آیا پیغامی هم برایت آورده است؟ مرد گفت آری جبرئیل بر من نازل شد و گفت: حقّت سلام میرساند و میگوید: که خوب جایی پیدا کردهای!
مبادا آنجا را ترک کنی و به جای دیگری بروی وگرنه تو را از درجه پیامبری ساقط خواهم کرد.