Get Mystery Box with random crypto!

«می‌روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم. راه می‌بینم در ظلمت، | جریانـ

«می‌روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم. راه می‌بینم در ظلمت، من پر از فانوسم» (سهراب)
شرط اول، گویا آن است که عشق را تجربه کنیم و این از دوست داشتن خود آغاز می‌شود؛ مراقبت کردن از حس خوبی دربارۀ خویشتن، درک یوتوپیکی از خود. خود؛ همچون تکه‌ای از هستی، از انسانیت. دوست داشتن خود همچون بارقه‌ای از کمال و بی‌کرانگی.

همه چیز در آیینۀ وجود ما بر ما منعکس می‌شود. وقتی احساس خوبی به خویشتن داریم اما این احساس را در خود قبضه نمی‌کنیم، نگه نمی‌داریم و آزادش می‌کنیم تا سرریز شود و جاری شود، چنین عشقی دیگر از جنس خودخواهی و خودشیفتگی نیست. چون در او سرشتی از پیوستن و فروتنی و محبت ورزیدن و نثار کردن هست.

برای صلح با دیگران ابتدا لازم است با خویشتن صلح کنیم. برای حرمت نهادن به این زیستگاه مشترک آدمیان، ماهیان و پرندگان، اول باید حرمت خویش بداریم. دوست داشتن بشریت و دل بستن به اوجی در هستی موکول به آن است که در خود چشم به رویدادی بدوزیم.

دریچه به روی همۀ هستی از وجود ما به روی ما گشوده می‌شود؛ وقتی در خود جای پایی و ارزشی و حرمتی می‌یابیم، این روزنی است به همۀ ارزش‌ها و احترام‌ها؛ احترام به دیگری و به جهان اجتماعی و به زندگی.
اما چگونه خود را پیدا کنیم؟ چطور می توان به تجربه دریافت که در ما ظرفیتی هست و صلاحیتی و استحقاقی هست و حیطۀ پهناوری از امکان‌هاست؟

مقصود فراستخواه
@mfarasatkhah
#صلح #عشق
در «جریان» باشید.
@Jaryaann