دو هفته پیش در جدال برنامهای در نقد مدرسه آزاد شریف ساختم و س | جدال- علی عليزاده
دو هفته پیش در جدال برنامهای در نقد مدرسه آزاد شریف ساختم و سه برنامه این رسانه را نقد کردم: دعوت از مهدی خلجی و آرش عزیزی که با دولت اسراییل در ارتباط هستند و وریا امیری که سال گذشته به صورت ضمنی قتل ماموران نظامی و انتظامی ایران را مشروع خوانده بود. اما به نظر میآید مدرسه آزاد که از داخل تهران برنامه میسازد و اجرا میکند تصمیم به تغییر رویه ندارد. مهمان جدیدش که یک ساعت و پنجاه و چند دقیقه تریبون یکطرفه و بدون به چالش کشیده شدن دریافت کرده، «نیره توحیدی» است که سال ۲۰۱۱ به همراه شوهرش کاظم علمداری در نامه ای به ناتو خواهان بمباران لیبی شد. باورکردنی نیست که یک اکادمیسین طرفدار مداخله نظامی ناتو که در فضای خارج از کشور هم بدنام است در رسانهای ساخت داخل کشور سفیدشویی شود. روی صحبتم با گردانندگان مدرسه آزاد نیست. بلکه مستقیما از نیروهای امنیتی حافظ و حامی این پلتفرم صراحتا میپرسم دلیل شما برای عادیسازی و تبلیغ و مطرح کردن شخصیتهای طرفدار جنگ و تحریم و تغییر رژیم که نیروهای ضدامپریالیست برای رسوا کردنشان سالها تلاش کردهاند چیست؟ دنبال صداهای متفاوت و ایجاد فضای بحث آزاد هستید؟ متفکران و اساتید دانشگاه زیادی هستند که اگرچه نقد رادیکال به جمهوری اسلامی دارند و حتی از تغییر حکومت دفاع میکنند، اما هرگز جاده بازکن امپریالیسم و دولتهای خارجی نبودهاند. امثال ما با دست خالی و بدون هرگونه کمک حکومتی سالها خون دل خوردیم و در خارج از کشور هزینه دادیم تا امثال خلجی و آرش عزیزی و نیره توحیدی کمی رسوا شوند اما شما اقایان امنیتی که روی معادن و نفت کشور نشستهاید و تمام امکانات و رسانه ها و پول بیتالمال هم در اختیارتان هست انگار اصرار دارید با رسانههای به ظاهر مستقلتان این افراد را سفیدشویی کنید. گمان میکنید با این کار مخاطب را از بیبیسی و اینترنشنال به داخل میکشانید؟ به چه قیمتی؟ به قیمت عادیسازی چهره جنگ طلبان و تحریم خواهان؟ آیا شما هیچ اصول و خط قرمزی ندارید؟ یا عمدی در کار است؟ یا شاید محصول بیخردی و بیدانشی و نشناختن فرم های اجتماعی و فرهنگی مدرن در غرب است. همان جنس بیخردی که بعد از سال ۸۸ و به منظور پر کردن خلا مشروعیت حاصل از پاکسازی نیروهای سیاسی و چهرههای جامعه مدنی، سلبریتیهای هنری و ورزشی که افسارشان هم بواسطه این و آن پرونده دست نیروهای امنیتی بود را به صورت فلهای به عرصه عمومی پمپاژ کرد. کُنشی که در کوتاه مدت مساله بحران عرصه نمادین را حل کرد اما بعد در زن زندگی آزادی تبدیل به بحران وجودی برای کل نظام شد.
پانوشت یک: به هیچ وجه با مناظره آزاد و آزادی اندیشه مخالف نیستم. در همین مدرسه آزاد هفته گذشته مناظرهای بین حاتم قادری و علیرضا شجاعی زند برگذار شد که در آن حاتم قادری تندترین حملات را ر به جمهوری اسلامی و شخص رهبرش کرد. اما حاتم قادری (تا جایی که من میدانم) فردی مستقل و آزاده است که داخل ایران زندگی کرده، به استقلال ایران معتقد است و هرگز خواهان دخالت خارجی نبوده. این خط قرمزی اساسی است که شکستنش تبعات جدی دارد.
پانوشت دوم: مسلما داخل ایران که یک کارگر برای یک پست انتقادی در اینستاگرام احضار میشود رسانهای در این ابعاد، حتما تا حدی زیر نظر محافل امنیتی است و این شایعه پراکنی یا اتهام پراکنی نیست.