#موفقیت 7 عادت کارآفرینان تازه کار و موفق در ظاهر ممکن است ک | کارافرينان
#موفقیت
7 عادت کارآفرینان تازه کار و موفق
در ظاهر ممکن است کارآفرینان موفق مانند هر فرد دیگری به نظر بیایند.اما اگر به دقت مشاهده کنید، خواهید دید که آنها در برخی موارد خیلی خیلی متفاوت هستند و اینگونه است که آنها کسب و کار خود را شروع و اداره میکنند.
آنها همیشه اقدام را به تفکر ترجیح میدهند.
یک برنامه دقیق عالیست، اما اتفاقاتی همیشه رخ میدهند و بیشتر کارآفرینان این برنامه را قبل از سه اقدام اولیه برای ورود به دنیای واقع تهیه نمیکنند. (من شرکتی را به منظور ارائه خدمات طراحی کتاب برای ناشران ایجاد کردم و در نهایت به جای آن کار، به نشر کتاب پرداختم).
زمانی را به برنامهریزی و زمان بیشتری را به عمل کردن اختصاص دهید. اگر اطمینان ندارید، کاری انجام دهید و سپس واکنشی درخور و مناسب از خود نشان دهید. خارج از دنیای کسب و کار، اندیشیدن، ارزیابی و تحلیل کار آسانیست.
آنها پول را ریشه تمام شکستها میدانند.
من میدانم که یک سرمایهگذاری نیازمند مبلغی پول است. اما راهاندازی بیشتر کسب و کارها به سرمایه کمی نیاز دارد. و اغلب سرمایه محدود، یک موهبت پنهان است. یکی از دوستان من که در زمینه سرمایهگذاری فعالیت میکند به شدت معتقد است که رابطه معکوسی بین سطح بودجه و موفقیت طولانی مدت شروع کار وجود دارد: تلاش فردی درسهایی به انسان میآموزد که حسابهای بانکی پر و پیمان به او یاد نمیدهد.
زمانی که پولی برای خرج کردن دارید، رسیدن به موفقیت کوتاهمدت کار آسانیست. اگر پول نداشته باشید، تلاش میکنید و به جای پرداخت پول برای حل یک مشکل، میآموزید که از همان مشکل سود ببرید.
آنها تنها برای چیزی پول خرج میکنند که مشتری را تحت تاثیر قرار دهد.
میخواهید موقعیتتان در شرکت را رها و کسب و کار جدیدی برای خود فراهم کنید و توقع دارید که امکانات برابری در اختیار داشته باشید؟ شرمندهام!
قبل از آن که پولی خرج کنید از خود بپرسید: آیا این باعث تحت تاثیر قرار گرفتن مشتری میشود؟ اگر پاسخ منفیست، آن را خریداری نکنید. اگر یک وکیل هستید، دفتر کارتان نشانه حرفهای بودنتان است؛ اگر خردهفروشی میکنید، هیچ مشتری نباید بداند که حتی دفتر کاری وجود دارد.پولی که دارید را در جایی خرج کنید که تفاوت واقعی برای مشتریتان ایجاد کند. هرچقدر بیشتر چیزی را به مشتری ارائه کنید که نیازمند آن است، بیشتر میتوانید آنچه را که میخواهید، دریافت کنید (و در نهایت همه پیروز میشوند).
به یاد داشته باشید، موفقیت به وسیله یک دفترکار شکیل و امکانات به دست نمیآید؛ موفقیت تنها بر اساس سود معنا مییابد.
آنها هرگز در مورد محل کار ریسک نمیکنند.
مثال قدیمی: رستوران. مدیر رستوران به دلیل کمبود بودجه مکانی ارزان (یعنی وحشتناک) انتخاب میکند و امیدوار است که غذای عالی و سرویس بیعیب و نقص بتواند آنجا را به یک مقصد ناهارخوری تبدیل کند. اما معمولا تنها طلبکاران هستند که آنجا را به عنوان یک مقصد انتخاب میکنند!اگر شما هیچ رقیبی ندارید(که در واقع هیچگاه این اتفاق نمیافتد) و واقعا بازاری نیز وجود دارد، شاید مشتریان نزد شما بیایند. در غیر این صورت، این اتفاق نخواهد افتاد.
آنها بیشتر وقت خود را صرف به دست آوردن آنچه میکنند که میتوانند به دست آورند.تقریبا هر کسب و کار جدیدی در آرزوی پیدا کردن مشتریان بالقوه است اما این کار آسانی نیست. تمرکزتان را بر بخشی از کار بگذارید که در آن شانس موفقیت دارید.بعد از آن میتوانید پایگاه مشتریانتان و دانشی را که در طول راه آموختهاید، تبدیل به اهرمی برای به دست آوردن موفقیتهای بزرگتر کنید.
آنها هیچگاه اختیار دیگران را حق خود نمیدانند.
مهم نیست که چه میزان تلاش میکنید، هیچ کس مجبور به خرید چیزی نیست که شما میفروشید. «انصاف» به نحوه رفتار شما با مشتری، تامینکننده، فروشنده و… بستگی دارد و به این که آیا شما شایسته موفقیت یا شکست هستید، ارتباطی ندارد.اگر متوجه شدید که دارید به خودتان میگویید «این منصفانه نیست، من باید الان زندگی مناسبی داشته باشم»، بس کنید. شما حق این را دارید که سود ایجاد کنید.هیچ کس مسوولیت ندارد که مطمئن شود شما زندگی مناسبی دارید؛ هیچ کس جز خودتان.
آنها کاری را که ایجاد درآمد نکند، انجام نمیدهند.
هر کاری که انجام دهید باید درآمد تولید کند. دیگر صفحات گسترده محرمانه ایجاد نکنید. چاپ گزارشهای فانتزی را که تنها خودتان میخوانید، بس کنید. زمانتان را به امید پیدا کردن مشتری در دورههای گلف هدر ندهید. کارهای اداری را به حداقل برسانید و تمرکزتان را روی تولید درآمد بگذارید.
مطمئنا میتوانید کاری را که دوست دارید، انجام دهید و پول کسب کنید اما تنها به شرطی که کار مورد علاقه شما درآمدزا باشد. اگر اینطور نیست، حداقل برای مدتی آن را کنار بگذارید.