Get Mystery Box with random crypto!

««کانال حجاب و عفاف»

لوگوی کانال تلگرام joinkanalhejabyazahra95 — ««کانال حجاب و عفاف» ک
لوگوی کانال تلگرام joinkanalhejabyazahra95 — ««کانال حجاب و عفاف»
آدرس کانال: @joinkanalhejabyazahra95
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 800
توضیحات از کانال

″ملکه باش بانو ملکه ها حجاب دارند″ جهت تبادل وپیشنهادات شما با ایدی مدیر. منتظر انتقادات و پیشنهاداتان هستیم❤️
کانال دومون: @Az_khoda_bego_bram

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-10-13 15:01:36 #انتخاب_عاقلانه_زندگی_عاشقانه_۳۶


جهیزیه قبل از اسلام وجود داشته و اسلام هم آن را جایز دانسته در حد یک امر استحبابی، ولی واجب نیست.

از نظر اسلام دادن جهیزیه از طرف خانواده دختر لازم و واجب نیست، این نکته باید دقت بشود که مسأله جهیزیه صرفاً یک رسم هست در مملکت ما و در حد یک امر قانونی که از نظر قانونی لازم باشد یا از نظر شرعی وجود ندارد.

حد توانشان هر چقدر توانستند یک امر مستحب و نیکویی هست و از نظر روانی هم تأثیر زیادی دارد.

هر کس هم واقعاً اینجا یک نقشی دارد خانواده پسر در پایین آوردن انتظارش، خود پسر در پایین آوردن انتظارش، دخترها در اینکه والدین شان را اذیت نکنند و روحیه تجملاتی را کنار بگذارند و خود خانواده دختر هم از اینکه بیخود به خودشان فشار بیاورند و پول نزول گرفتن و تن دادن به نزول خوری دیگران حتی فشارهای عصبی زیاد دوری کنند

یک مسأله، مسأله آرایش عروس هست که این هم امر مستحبی هست.

حضرت رسول(ص) موقع عروسی حضرت زهرا به همسران خودشان فرمودند که فاطمه را آرایش کنید و خوشبو سازید و اتاقش را فرش کنید تا او را به خانه شوهر بفرستم.

به مسأله تزیین و آرایش عروس هم در شب عروسی توجه شده ولی به شرطی که فسادی در این زمینه هم صورت نگیرد.

اگر آرایش میکند مخصوص خانمها هستند که ببیند و شخص داماد و نامحرم عروس را نبیند. پسرهایی که به اسم بچه های کوچک و حالیشان نیست می آیند و وارد میشوند که درست نیست.

بچه های بالغ یا حتی بچه های ممیز نباید به هر حال در مجالس زنانه راه پیدا کنند اینها باید مراقبت بشود. حالا کف زدن و خندیدن و شوخی کردن در شب عروسی عیبی ندارد به شرطی که به امور حرام منجر نشود.

باید توجه به این مطلب داشته باشد که معنویت را در شب عروسی حفظ بکنند دو رکعت نماز وارد شده بخوانند و دعا کنند برای آیندهشان.
مستحب هست که وقتی خودشان تنها شدند این دو رکعت نماز را بخوانند.

در مورد غذایی که باید بخورند در مورد عروس از خوردن چهار چیز منع شده به مدت هفت روز یکی شیر، سرکه، گشنیز و یکی سیب ترش، البته این چهار ماده که سردی هم هست. یعنی چیزهای سرد کلاً این مشکل را ایجاد میکند.

یکی از چیزهایی که در شب عروسی مستحب خیلی مؤکد هست این هست که داماد مجلس شام یا ناهاری را ترتیب بدهد که ولیمه عروسی میگویند ولیمه از اموری هست که خیلی مستحب هست.

#استاد_محمد_شجاعی


@joinkanalhejabyazahra95
60 views Z. parsaei , 12:01
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 15:01:00
#انتخاب_عاقلانه_زندگی_عاشقانه_۳۶

هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ
یعنی همسر باید مایه زینت انسان بشه و مایه ننگ و عار نباشه

حواست باشه

کسی که در مورد جهیزیه تو را تحت فشار می گذارد برای ازدواج مناسب نیست.


@joinkanalhejabyazahra95
58 views Z. parsaei , 12:01
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 14:57:57 * من با تو میمانم * *نویســـنده : یــگانه {م} * * قسمتـ بیـــــستو چهــارم ،بیست وپنجم ،بیست وششم* یه عالمه درس رو هم تلمبار شده بود تا دو یا سه ساعتی نشستم اون هارو نوشتم بعد از تمون شدن درسام رفتم پای گوشیم یه عاشقانه شهدایی بود که نظرمو جلب کرد:…
61 views Z. parsaei , 11:57
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 14:34:58 شهید مطهری: آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند.
~•~•~
#حجاب یعنی: دختر سیبی ست ڪه باید از درخت سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز.

#حجاب یعنی: هنر پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است.

#حجاب یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد.

#حجاب یعنی: زاده ی عصر جاهلیت نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة...33/احزاب).

#حجاب یعنی: لایڪ ارزشمند خدا، نه لایڪ بی ارزش بَعضیا.
#حجاب یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار رنگ شوم.
#حجاب_یعنی: هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست.
#حجاب یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: "نظر دیگران"
#حجاب یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام بدن! نه فقط سر.
#حجاب یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا.
#حجاب یعنی: من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی.
#حجاب یعنی: زرهی در برابر چشمهای مریض.
#حجاب یعنی: یک پیله تا پروانه شدن.
#حجاب یعنی: احترام به حرمت های الهی.
#حجاب یعنی: طعمه هوسرانی کسی نیستم.
#حجاب یعنی: به جای شخص، شخصیت را دیدن.
#حجاب یعنی: من یک انسانم نه یک وسیله.
#حجاب یعنی:خون بهای شهیدان.
#حجاب یعنی: حفاظت از زیبایی.
#حجاب یعنی: حفاظت از امانت خدا.
#حجاب یعنی: نماد هویت انسانی.
#حجاب یعنی: صدفی بر گوهر وجود.
#حجاب یعنی: محتاج جلب توجه نیستم.
#حجاب یعنی: زن والاست نه کالا.
#حجاب یعنی: اثبات تقدس زن.
#حجاب یعنی: مراقبت از تقوا.
#حجاب یعنی: اعتماد به نفس.

@joinkanalhejabyazahra95
72 viewsJust God, 11:34
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 10:37:57
کلیدی ترین عامل برای تربیت فرزند

کدام کار خوب یا بد بیشترین تاثیر را روی بچه ها می‌گذارد؟

استادپناهیان

#تصویری
#تربیت_فرزند

@joinkanalhejabyazahra95
25 viewsJust God, 07:37
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 08:54:50 #مدیریت_زمان_23 کسی که داره برای یک سرگرمی بی مورد وقت میذاره در واقع داره وقت و جان خودش رو به ابلیس تقدیم میکنه! از طرفی کسی که مثلا روزی نیم ساعتش رو میذاره برای قرائت زیارت عاشورا در واقع داره روزی نیم ساعت از جان خودش رو فدای امام حسین علیه السلام…
44 views Z. parsaei , 05:54
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 08:54:19 #مدیریت_زمان_22 هر جایی که آدم میتونه زمان خودش رو بیشتر کنه باید این کار رو انجام بده. یکی از اتفاقات این دوره و زمانه سرگرمی های فراوان هست. بازی های موبایلی و کامپیوتری، دستگاه های پلی استیشن، انواع فیلم و کارتون و سریال، چرخیدن توی اینترنت و…
34 views Z. parsaei , 05:54
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 08:13:57 سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:

این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...

به نظرنتون کارخوبیه؟؟

کیا موافقن؟؟؟

کیامخالف؟؟؟؟

اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!

بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...


بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"

بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!

تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...

همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.

ولی استاد جواب نمیداد...

یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟

استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...

استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟

همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟

گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم

درس خوندیم

هزینه دادیم

زمان صرف کردیم...


هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...

استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟

یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...

استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
صدای دانشجویان بلند شد.

استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!

دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.

برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،
پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟
بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.
چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!
تنها کسی که موافق بود ....
فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود


* کپی با ذکر صلوات *

@joinkanalhejabyazahra95
40 viewsJust God, 05:13
باز کردن / نظر دهید
2021-10-13 07:22:51 نام و نام خانوادگی: شهید مصطفی صدر زاده با نام جهادی سید ابراهیم
تاریخ تولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محل تولد: خوزستان، شوشتر
تاریخ شهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محل شهادت: حلب سوریه
وضعیت تأهل: متأهل
تعداد فرزندان: دو فرزند
 
 مصطفی صدر زاده متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئت‌های مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، هم‌زمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاس‌ها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام فاطمه و پسری به نام محمدعلی است.
مصطفی صدر زاده در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم، داوطلبانه به سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت.

وصیت نامه



بسم رب الشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...
44 viewsJust God, 04:22
باز کردن / نظر دهید