Get Mystery Box with random crypto!

جمهور

لوگوی کانال تلگرام jomhoor_iut — جمهور ج
لوگوی کانال تلگرام jomhoor_iut — جمهور
آدرس کانال: @jomhoor_iut
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 105
توضیحات از کانال

جمهور | در جریان :
نامه دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان خطاب به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی

جهت امضای نامه ، مشخصات خود را به آیدی @jomhoor97_iut ارسال نمائید .
https://www.instagram.com/jomhoor_iut/

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2019-04-13 19:52:55
دومین برنامه از سلسله جلسات #نبض_انقلاب

با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی و نماینده تشکل ها


امکان تحقق #حکومت_دینی در جامعه ...


@jomhoor_iut
1.1K views16:52
باز کردن / نظر دهید
2019-04-13 10:39:34
دومین برنامه از سلسله جلسات #نبض_انقلاب

با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی و نماینده تشکل ها


امکان تحقق #حکومت_دینی در جامعه ...


@jomhoor_iut
@iutbasij
604 views07:39
باز کردن / نظر دهید
2019-04-12 14:37:11
نبض 2

دومین برنامه از سلسله جلسات #نبض_انقلاب

با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی و نماینده تشکل ها

یک شنبه25 فروردین
ساعت 13:30
تالار شهید فتوحی

با موضوع :
امکان تحقق #حکومت_دینی در جامعه ...


@jomhoor_iut
311 views11:37
باز کردن / نظر دهید
2019-04-10 08:35:15
نبض 2

دومین برنامه از سلسله جلسات #نبض_انقلاب

با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی و نماینده تشکل ها

یک شنبه25 فروردین
ساعت 13:30
تالار شهید فتوحی

با موضوع :
امکان تحقق #حکومت_دینی در جامعه ...


@jomhoor_iut
300 viewsedited  05:35
باز کردن / نظر دهید
2019-03-04 18:36:25
اصلاحیه
برنامه فوق راس ساعت 13:30 برگزار می گردد ...

اولین برنامه از سلسله برنامه های نبض انقلاب

باحضور حجت الاسلام والمسلمین رهدار و نمایندگان تشکل ها

سه شنبه۱۴اسفند
#ساعت_13:30
تالار شهیدخرازی

با موضوع #بررسی_آینده_حکمرانی_در_ایران


@jomhoor_iut
386 viewsedited  15:36
باز کردن / نظر دهید
2019-03-04 07:56:42
اولین برنامه از سلسله برنامه های نبض انقلاب

باحضور حجت الاسلام والمسلمین رهدار و نمایندگان تشکل ها

سه شنبه۱۴اسفند
ساعت۱۴
تالار شهیدخرازی

با موضوع #بررسی_آینده_حکمرانی_در_ایران


@jomhoor_iut
1.5K views04:56
باز کردن / نظر دهید
2019-02-23 10:42:41 تاملی در وضع کنونی شکاف مردم و حاکمیت
[قسمت ۲ از ۲]

انحلال بخش غیر رسمی شدیدتر از زمان شاه- تولد «رانت سازمانی»
با استدلالها و روشهایی که در مورد قبل گفته شد، روز به روز از قدرت بخش غیر رسمی کاسته و بر قدرت بخش رسمی افزوده شد.«حتی بیشتر از زمان شاه». زیرا مردم تصور می کردند که این بخش رسمی، نظام و ساختاری هست که خودشان به وجود آورده اند و کارش درست و در مسیر انقلاب است! با این مشروعیت حتی دست به اقداماتی در جهت محدود کردن بخش غیر رسمی زدند که در زمان شاه هم نمی توانست انجام گیرد. از طرفی دیگر با استدلالاتی برآمده از همان نگاه قشری مسلکی مذهبی و سیستم موروثی، کم کم نهادهای انقلابی غیر رسمی(که حالا دیگر جزئی از بخش رسمی شده بودند) دارای امتیازات و #رانتهایی شدند که در تقابل و رقابت با بخش غیر رسمی قرار گرفتند و شرایط جدائی بخش غیر رسمی جدید و حتی «تقابل» آن با حکومت و نهادهای حاکمیتی پیدا شد. این امتیازات و رانتهای بی برنامه و غیر متفکرانه سبب شد حتی در حوزه دین نیز شرایط اختلاف و جدایی و تقابل بخشهایی از حوزه علمیه را با بخشهای انقلابی حوزه فراهم شود.

اسلامیزاسیون مدیران متعهد!
انقلابیون عموما جوانی که در بخش رسمی به سرعت از پایین به بالا انتقال یافتند نه به شرایط کشور اشراف داشتند و نه از برنامه ای کلان و جامع اطلاع و نه شناختی از کشورهای دیگر. لذا دست به اقداماتی زدند که بیشتر همسو با سلایق شخصی آن‌ها بود. برنامه‌هایی را تدوین کردند و به مرحله اجرا رساندند که همان‌ها در زمان شاه تحت عنوان توسعه بود و کنون با پیشوند و یا پسوند اسلامی دنبال می‌شد.آن هم در لایه ای بسیار سطحی تر و ظاهری تر.

مسلما راه پیوند بخش رسمی و غیر رسمی استفاده از ابزار استبدادی نیست و تشدید این وضعیت، مشروعیت نظام را بسیار کاهش خواهد داد و تضاد و تعارض بین بخش رسمی و غیر رسمی مجددا به شکل تخریب کننده ای برای ایران (تا مرز جنگ داخلی) شدت خواهد گرفت.

پ.ن: به نظر حقیر برای اصلاح وضعیت و برگرداندن اعتماد مردم به ساختارهای رسمی یکی از اولویت دار ترین اصلاحات، ریشه یابی بنیان رانتها و از بیخ بریدن آنهاست که این مهم هم نیاز به اصلاح نگاه قشری مسلکانه به دین و پاسداشت جایگاه علم و دانشمند دارد* و هم مبارزه با اشرافیتهای سیاسی و اقتصادی شکل گرفته به سبب رانتها.

*متأسفانه به خاطر همین نگاه، سیاسی کاری جای سیاست را گرفته است و علم و عالم پاس داشته نمی شوند.

#خموش
@dake_negasht
16 views07:42
باز کردن / نظر دهید
2019-02-23 10:42:40 تأملی در وضع کنونی شکاف مردم و حاکمیت
[قسمت ۱ از ۲]

دکتر رفیع پوردر کتاب ارزشمند «دریغ است ایران که ویران شود»، تاریخ ایران را کنش و واکنش نسبت بین «جامعه رسمی» و «جامعه غیر رسمی» بیان می کنند.{گزارشی مختصر از فصل سوم کتاب}

جدابودگی این دو جامعه گاهی مانند نهضت تحریم تنباکو به نفع ایران اسلامی بوده و گاهی مانند کودتای 28 مرداد قضیه برعکس شده است. مختصرا باید گفت که در نهضت تحریم تنباکو، علما توانستند از پایگاه جامعه غیر رسمی، تصمیمات حاکمیت و جامعه رسمی را ملغی کنند و بالعکس در 28 مرداد این آمریکا بود که توانست با تمسک به جامعه غیر رسمی و مردم کوچه بازار و علی الخصوص ساختار غیر رسمی زورخانه ها، مصدق را سرنگون کند. دکتر رفیع پور انقلاب اسلامی را نیز تفوق جامعه غیر رسمی بر جامعه رسمی قلمداد می کنند ولی قائلند پس از وقوع انقلاب اسلامی، برای «اولین بار» در طول تاریخ ایران، بخش رسمی و غیر رسمی جامعه با یکدیگر متحد شدند.

ولی هماهنگی بین بخش رسمی و غیر رسمی جامعه دیری نمی پاید و پس از پایان جنگ دوباره طی یک فرآیندی این دو قسمت از یکدیگر جدا شده و این مسئله تا به حال ادامه یافته و وضعیت شکاف کنونی را پدید آورده است. در اوایل انقلاب و تا پایان جنگ تحمیلی، بخش رسمی تا حد زیادی کارکرد خود را از دست داده بود و کشور بیشتر با روشهای بخش غیر رسمی آن هم به صورت «بسیار موفق» اداره می شد. حتی اگر نیاز به نهاد سازی هم بود، نهادهایی غیر رسمی مانند کمیته انقلاب، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران به وجود می آمد. اما پس از جنگ مسائلی دومینو وار به وجود آمدند که نهایتا مسبب وضع فعلی شدند.

مدیران «متعهد» برای «ساختارهای رسمی»- تولد #رانت
پس از جنگ تحمیلی، ساختارهای غیررسمی رفته رفته اهمیت خود را از دست می دادند و ساختارهای رسمی جایگزین آن می شدند و تمامی نهادهای غیر رسمی یا کارکردشان از بین رفت(مانند کمیته) یا در بخش رسمی منحل شدند(مانند جهاد سازندگی) یا کارکردشان تغییر کرد(مانند سپاه که درگیر اهداف اقتصادی شد). اما مسئله مهمتر نحوه مدیریت بخش های رسمی بود. متأسفانه با تشدید نگاه «شکل گرایانه» و «موروثی» در حوزه علمیه و فهم دینی عمده ی مسئولین، تعریف خاصی از #تعهد در آن برهه به وجود آمد و دعوای تاریخی «تخصص یا تعهد» شکل گرفت. در این زمینه حوزویان و مذهبیون حاکم با تعریف خاصی که از تعهد داشتند مدیران این بخشها را انتخاب کردند. اما این انقلابیون برخاسته از بخش غیر رسمی «مدل» و «نقشه» ای برای اداره بخشهای رسمی نداشتند. لذا مدیریت همان سازمانهای زمان شاه را با همان روشها و همان قوانین، افراد رده های «بسیار پایین تر آن سازمان» یا «افراد جوان خارج از سازمان» که به عنوان «مدیران متعهد!» شناخته می شدند بر عهده گرفتند.

«دور زدن» ساختارها و قوانین
مردم انقلابی در بحبوحه ی جنگ عادت کرده بودند هرجا مانعی برای حل مشکلات خود می دیدند، ساختارها را «دور بزنند». از طرف دیگر انقلابیونی که از بخش غیر رسمی هم به بخش رسمی آمده بودند خودشان هم به روشهای غیر رسمی عادت داشتند و هم مردم انتظار داشتند که نیازهای آنان از بخش رسمی به سهولت بخش غیر رسمی و با همان روشها صورت گیرد. اما ساختارهای بخش رسمی اجازه آن را نمی داد. زیرا این ساختارها نه برای ارضای نیاز مردم جامعه بلکه برای بسته شدن راه مردم طراحی شده بود. در اینجا مردمی که دیگر تاب ساختارهای رسمی را نداشتند و طعم ساختارهای مردمی و غیر رسمی اول انقلاب را چشیده بودند آموختند با پرداخت #رشوه می توانند به سهولت ساختارها را دور زده و به مقاصد خود برسند.

«طعم قدرت» برای «مدیران متعهد» - تعارض با بخشهای غیر رسمی
مسئولان متعهد و انقلابی جوان در رأس هرم بخش رسمی مورد «احترام مفرط» کارمندان زیر دست مجموعه خود قرار گرفتند و با چشیدن «طعم مطبوع قدرت» کم کم احساس ریاست و مسئولیت آن مجموعه را به دست آورند . از طرفی انواع سوء استفاده هایی که در قالب بخشهای غیر رسمی صورت می گرفت باعث شد تا بخشهای رسمی دچار انواع آشفتگی ها گردند. اینجا بود که مدیران متعهد کم کم به فکر محدودیت و کنترل بخشهای غیر رسمی که حالا به نام «گروههای خودسر» و «قانون ناپذیر» شناخته می شدند افتادند و با جملاتی از قبیل "آقا جان این بی نظمی ها باید کنترل شود"، "این طور که نمی شه، مملکت بی صاحب شده"، "پس ما اینجا چه کاره ایم"، "کشور بی قانون مفت نمی ارزه" و .... کم کم جلوی بخش غیر رسمی که هنوز بعد از جنگ فعال بود را نیز گرفتند.
ادامه دارد

@dake_negasht
16 views07:42
باز کردن / نظر دهید
2019-02-22 11:42:03 رین شکل، به خواسته بشر، احترام می‌گذارد و نوع بشر را در مقابل خود مبهوت و راضی می‌نمود، آیا بهتر نبود که اسلام که با هر دو روش، سازگاری دارد، با قرار دادن خود در پوشش جمهوریت و با بهره گرفتن از انتخاب مردم، ( بیعتی که در اسلام سابقه دارد و شرط استقرار اسلام محسوب می‌گردد، در حقیقت به معنای انتخاب مردم در اداره جامعه با روش اسلامی است) خود را به جهان معرفی نماید تا بتواند مقبول عام گردد و با منطق خود در مقابل سیل بنیان‌کن دمکراسی، مقابله کند؟ و با جمهوریت تمدن بشری به شکوه تمدن اسلامی که وعده آن قبلاً داده‌شده است برسد. تمدنی که یک پای آن جمهوریت و پای دیگر ان اسلامیت باشد و مردمان را به جامعه توحیدی فاضله سیر دهد.
به حکومتی که یک‌پایه آن جمهوریت و پایه دیگر ان لیبرالیسم و کنار بودن دین از زندگی بشر است، نه بزرگی بگوید و نواقص آن را برملا سازد. شکی نیست که جوامع دمکراسی، امروزه، به انتهای تاریخ‌مصرف خود نزدیک می‌شوند و چالش‌های بنیادین آن، پیکر ان را نحیف و ناکارامد، کرده است و تنها با پیشرفت و جلوتر رفتن جمهوری اسلامی است که این چالش‌ها بیشتر نمایان می‌گردد. انقلاب اسلامی می‌گوید می‌توان متمدن بود و در عرصه‌های مختلف جلو رفت ولی جهان خوار نبود بلکه جهان یار بود و صادقانه درباره جهان موضع داشت و از مستضعفین حمایت کرد. می‌توان متمدن بود ولی فریبکار نبود می‌توان متمدن بود ولی در بهره‌وری از امکانات عادل بود و مردمان را با فریب راضی به وضع موجود نکرد. با وضعی که در فرانسه و جاهای دیگر اتفاق افتاد و در آینده به‌تدریج خواهد افتاد، فریب دمکراسی غرب بیشتر آشکار می‌گردد و برگشت و تمسک دیکتاتورهای جدید به اعمال دیکتاتورهای قدیم، بروز خواهد کرد امید است تا صبح سحر به زودی هویدا گردد.
#_آزادی
#_اتخابی_انتصابی
232 views08:42
باز کردن / نظر دهید
2019-02-22 11:42:03 ا بهترین را انتخاب نمیکنند در این جوامع، حتی افرادی مانند ناپلیون و هیتلر، هم انتخاب شده اند اما در جوامع انتصابی الهی، قطعا صالحترین ها بر مسند قدرت مینشیند. و فرد صالح به جهت فهم والایش و داشتن قوانین بر گرفته از خداوند حکیم، در حفظ ارزشهای برامده از آزادی و نیز رعایت آزادیهای فردی و کرامت انسانها، موفقتر از جوامع دمکراسی عمل مینماید. دموکراسی برای تحقق آزادی، حداقل دو پیش فرض اساسی لازم دارد: اولاً قوانین درست و ثانیاً حاکمان صادق و بصیر. اگر بپذیریم که قوانین این کشورها، تا حدودی به آزادیهای مورد نظر توجه دارد ولی نمیتوان پذیرفت که افراد صالح و نه فریبکار، انتخاب گردیده اند. بررسی اجمالی نشان میدهد با توجه به میل قدرت طلبی و ثروت اندوزی انسانها، اگر نگوییم دائما لااقل اکثرا، در این جوامع، دیکتاتورهای سابق، در پوشش دموکراسی، همان نیات را به پیش میبرند. در این جوامع، حاکمان با استفاده از مطبوعات و تبلیغات هدایت شده، افکار را شکل میدهند به طوری که افراد آزادانه رای میدهند اما با توجه به تبلیغات هدایت شده، همان را میپسندند که حاکمان میخواهند. همچنین در این جوامع کرامت انسان و آزادیهای انسانی و شان بشر، به جهت فریبکار بودن و سطحی نگری حاکمان، رعایت نمیگردد. پس احتمال جامه ی عمل پوشیدن آزادیهای برشمرده، در حکومت انتصابی الهی، بیشتر از دموکراسی است. اما چرا امام خمینی در انتخاب روش حکومت، نوع حکومت، قانون اساسی، انتخاب قوای سه گانه و... از روش دموکراسی و رای مردم بهره گرفتند؟ چرا امام راه انتصاب را در پیش نگرفتند تا از لوازم و آثار ناپسند آن در امان باشند؟ مطلب دقیقی است که بررسی دقیق اثار امام را میطلبد.
ادامه سخنان امام خمینی در نوفل لوشاتو فرانسه:
اختیارات شاه را نخواهم داشت.
من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ آن است. هیچ سازمانی و حكومتی به‌اندازه‌ اسلام ملاحظه‌ حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی به‌تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اوّل حكومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور.
تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
جامعۀ آیندۀ ما جامعۀ آزادی خواهد بود. همۀ نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.
ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند.
زن‌ها در حكومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است، تبلیغاتی كه علیه ما می‌شود برای انحراف مردم است. اسلام همۀ حقوق و امور بشر را تضمین كرده است.
رأی ملت متَّبع است، ولو به ضرر خودشان باشد.))
به نظر میرسد که می‌توان گفت: اولاً بین امامان معصوم و عالمان صالح، تفاوت بسیاری است. عالمان صالح مصون از خطا نیستند و انتخاب آن‌ها، همیشه، قرین بهترین نمی‌باشد. او هم مانند دیگران با توجه به حدود و توانایی و مقدار علم خود به انتخاب افراد دست میزند به همین دلیل ممکن است با اشتباه مواجه ‌گردد که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در این چهل سال مشاهده کرد، افرادی که منتصب شدند و تصمیم هایی که گرفته شدند اما نتیجه ی مناسبی را به ارمغان نیاوردند تا جایی که در بعضی از موارد خود ولی‌فقیه نیز اقرار به‌اشتباه کرده‌اند.
ولی‌فقیه مرد عادل، باتقوا، عالم و مخالف هوا باید باشد اما این دلیل بر عصمت او از خطا در گزینش نیست. حال با این مقدمه اگر نوع حکومت جمهوریت نبود بلکه انتصابی بود و از طرفی پیشرفت‌های آن در همین حدود خلاصه می‌شد، چه قضاوتی می‌کردیم؟ آیا همانند امروز گرایش و میل به جمهوری اسلامی استمرار می یافت؟ با توجه به این مقدمات آیا ولایت ‌فقیهی که در دامن جمهوریت ایفای وظیفه می نماید و حتی خود باواسطه، توسط مردم انتخاب میگردد به مصلحت نزدیک‌تر است یا ولایتی که از راه انتصاب، ادای وظیفه نماید؟ با تأمل در وضع مقام‌هایی که از حکم ولایت‌فقیه ناشی گردیدند، و وضع سازمان‌هایی که زیر نظر این افراد اداره شدند، بعید است که دیدگاه اول یعنی جمهوریت را ترجیح ندهیم تا از آثار زیان‌بار و کمرشکن حکومت انتصابی در زمان غیر معصوم ، دین و ولایت در امان بمانند و الا به نظر با این وضعیت دیگر حکومت دینی تا قرن‌ها نمی‌توانست شکل گیرد. ثانیاً انقلاب ایران درزمانی رخ داده که بخشی از بشر متمدن، از تاریک‌ترین روزگار یعنی دیکتاتوری قلدران که هیچ ارزشی و کرامتی برای انسان قائل نبودند، خارج گردیده و تحت حکومت حاکمان برخاسته از انتخاب مردم، بسر می‌بردند. و این دموکراسی به زیبات
222 views08:42
باز کردن / نظر دهید