جوک 85💯🔞

2022-03-05 08:51:50 پیرمرد قزوینی موقع مرگش به پسرش وصیت میکنه وقتی مُردَم دولم ببُر که اون دنیا نباشه شهادت بده آبرومو ببَره


پسره اینکارو میکنه ، طرف شب به خواب پسرش میاد میگه:


دستم به دامنت اینجا پر از حوریه من دولم لازمش دارم، فردا داییت میمیره اونو بکن تو ک‍ونش تا برام بیاره
صبح پسره ماجرا رو برای مادرش میگه.


مادره میگه: غلط کرده بیناموس ۳۰ ساله میخاد داییتو بکنه نتونسته، حالا نقشه کشیده

@jooksexy باز کردن / نظر دهید

2022-03-03 18:32:10 جوانی جقی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه می‌بینی؟»
گفت: «پلنگ ها و داف هایی که می‌آیند و می‌روند و جوانی که آنجا CD سوپر می فروشد.»
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟»
گفت: «خودم را می‌بینم!»

عارف گفت: «شیشه و آینه از یک جنس هستند،ولی چیزهایی مثل جق،خایه مالی،دروغ و ...باعث کدر شدن شیشه می شوند و باعث می شود تا دیگران را دیگر نیبینی،پس آنها را کنار بزن تا بتوانی دیگران را نیز ببینی!

جوان که از بس جق زده بود مخش گوز شده بود هیچی از کصشرات عارف نفهمید ولی تشکر کرد و به پیش جوان سوپر فروش رفت و دو حلقه سوپر جدید خرید و رفت خونشون ببینه تا همرو بشوره ببره!

@jooksexy باز کردن / نظر دهید

2022-03-03 18:32:09 درسال 1986 مرد کصخول بریتانیایی که به هند سفر کرده بود با فیلی زخمی مواجه شد که جای گلوله ای در پیشانی او به چشم میخورد، آن مرد کصخول فیل را مداوا کرده و از بگا رفتن نجاتش داد و سپس به کشورش بازگشت. 9 سال بعد یک سیرک هندی به بریتانیا آمد و اتفاقا آن مرد کصخول به سیرک رفت، هنگام نمایش فیل کصکش که زخمی در پیشانی اش به چشم میخورد اعصابش کیری شد و به مردم هجوم برد. همه مردوم که خایه هاشون به گلوشون چسبیده بود فرار کردند اما ان مرد کصمغز با لبخندی در جای خود باقی ماند. فیل جاکش به سمت او امد و نگاهی به او کرد سپس از خایه هایش گرفت و او را بلند کرد و محکم به زمین زد، جوری که خایه هاش ترکید ، بعد چند بار روش عقب جلو رفت تا از مرگش مطمعن بشه... اون فیله که تو هند نجات داده بود نبود .
@jooksexy باز کردن / نظر دهید

2022-02-21 01:40:24 پیرزن داره مخ پسرای جوون رو میزنه :)))
امان از درد ترشیدگی ...

مو خرمم حریم سلطانم
فاک عالی

@jooksexy باز کردن / نظر دهید