Get Mystery Box with random crypto!

Jooyamaroofi

لوگوی کانال تلگرام jooyamaroofi1 — Jooyamaroofi J
لوگوی کانال تلگرام jooyamaroofi1 — Jooyamaroofi
آدرس کانال: @jooyamaroofi1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 633
توضیحات از کانال

خوشتر ز شعر خواجه کدام است؟ ... آن تویی

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-07-31 18:49:40
به #سپیده_رشنو

ای داغِ سیاهِ روی پیشانیِ ماه
ای تیرهٔ رنج‌های بی اَمن و پناه

گفتید صعود، ما شنیدیم سقوط
گفتید سفید‌...، ما بگوییم سیاه

#جویا_معروفی


@jooyamaroofi1
133 views15:49
باز کردن / نظر دهید
2022-07-29 16:55:13
هم‌سوگ و همدل با هموطنانِ سیل‌زده‌ام،
یاد #حسین_منزوی شاد که فرمود: نمیشه غُصّه ما رو یه لحظه تنها بذاره ...

‍ دردا که غم به جانِ تو بارید و چاره نیست
اینک برای خنده مجالِ اشاره نیست

از آرزو مخوان که دلِ آرزو شکست
شب دامنی نهاده که هیچش ستاره نیست

غمْ شادمان و شادی از غُصّه‌ها رَمان
اندوه حاکم است و طرب هیچ‌کاره نیست

چندین هزار امیدِ بنی آدما! هلا! (۱)
برخیز و چاره کن که غَمان را کناره نیست

دستِ دعا اگرچه شکسته‌ست، خسته نیست
پای طلب که هست، سرِ استخاره نیست!

در سینه‌ام دلی‌ست که او پاره‌پاره شد
اما امیدِ خسته‌دلان پاره‌پاره نیست

#جویا_معروفی

(۱) امروز اگر مرادِ تو برناید
فردا رسی به دولتِ آبا بر

چندین هزار امیدِ بنی‌آدم
طوقی شده به گردنِ فردا بر

#ترک_کشی_ایلاقی


@jooyamaroofi1
129 views13:55
باز کردن / نظر دهید
2022-07-27 19:34:20
مدتی گفتیم، اکنون دورِ خاموشی رسید
ذهنِ ما لبریز شد، وقتِ فراموشی رسید

تیر باریدند بر هر کس که گفت و چاره کرد
ناگزیریم از نگفتن، بادِ بیهوشی رسید

زنده با امید بودم، طبلِ توخالی شکست
نیمه‌ای فرزانه بودم، نیمِ مدهوشی رسید

گفت آزادید و اینک‌ روزگاری خرّم است
پیرِ ما باز از درِ لطف و خطاپوشی رسید!

دورِ میخواران گذشت و باغِ خوشخواران تپید
گوش‌ها تیز است، وقتِ حرفِ درگوشی رسید!

خانهٔ ما سرزمینِ ماست، بختش زنده باد
او بمانَد گرچه بر ما خانه بر دوشی رسید

مدتی فریاد سر دادیم، فرجامی نداشت
مدتی گفتیم، اینک دورِ خاموشی رسید

#جویا_معروفی


@jooyamaroofi1
163 views16:34
باز کردن / نظر دهید
2022-07-21 17:21:45
شیخِ ما را درویشی سوال کرد که یا شیخ! بندگی چیست؟
شیخ ما گفت: «خدایت آزاد آفرید، آزاد باش!»
گفت: «یا شیخ! سوال از بندگی است.»
شیخ ما گفت: «ندانی تا از هر دو کَوْن آزاد نگردی بنده نشوی؟»

اسرارالتوحید در مقامات #شیخ_ابوسعید_ابوالخیر / #محمد_بن_منور

ای بستهٔ خسته! بالِ پروازت کو؟
ای اسطوره! توانِ اعجازت کو؟
دلتنگِ شنیدنِ صدای تو شدیم
#آزادی جان! خجسته آوازت کو؟

نوری که در آسمان نمانده‌ست تویی
شوری که در آرمان نمانده‌ست تویی
#آزادی ! ای همیشه در باورِ ما
آن چیز که در میان نمانده‌ست تویی

گفتند جهان پر از تماشاست، نبود
گفتند همین که هست زیباست، نبود
پنداشته بودیم میانِ غم و رنج
#آزادی در بساطِ دنیاست ... نبود

باغی بودیم، آسمان بر سرِ ما
صبحی بودیم و عشق دور و برِ ما
دیروز امیدِ روزِ #آزادی بود
امروز چه مانده است؟ چشمِ ترِ ما

بی‌مرگی و آغشته به خون افتادی
افلاطونی و در جنون افتادی
#آزادی ! بر سرت چه آمد؟ دیدی
ای سروِ بلند! سرنگون افتادی

#جویا_معروفی


طرح از #هادی_حیدری

@jooyamaroofi1
220 views14:21
باز کردن / نظر دهید
2022-07-20 08:54:15
بخوان آنچه را دیده‌ای بر جبینم
عزادارِ غم‌های این سرزمینم

عزادارِ صبح و درخت و سبویم
هماغوشِ ایرانِ اندوهگینم

بر این خاکِ پاکِ اهورایی آیا
چه رفته‌ست دیری؟ که من این‌چنینم

نخواندم طربنامهٔ هیچ برگی
سرودم خزان را به صوتِ حزینم

نجُستم در این گوشه‌ها هیچ گنجی
چرا مار سر بر زد از آستینم؟

دریغا دریغاست وردِ زبانم
کجا رفت امیدِ شور آفرینم؟

کجا رفت پیغمبرِ بی‌شکستم؟
چرا سوخت الهامِ روح‌الامینم؟

چرا غصّه می‌جوشد از کهنه‌خاکم؟
چرا مرگ می‌بارد از کهنه‌دینم؟

"مجویید در من ز شادی نشانه"
که غم می‌چکد از بهشتِ برینم

رفیقانِ من! ای که موعودتان حق!
مرا واگذارید، من بی‌یقینم!

#جویا_معروفی

@jooyamaroofi1
202 views05:54
باز کردن / نظر دهید
2022-07-18 09:33:33
به جدّ بزرگ و بزرگوارم، علی‌بن‌ابیطالب، که نامش هَست و رسمش نه!

این‌سان که نامَت هست
ای کاش جامَت بود
یا پرتویی از نورِ تو می‌بود و بی‌شک از همین پرتو نشانی‌های آن ماهِ تمامت بود

این‌سان که بَزمَت هست
ای کاش رَسمَت بود
این سان که شورَت هست
ای کاش نورَت بود
ای کاش با ما و میانِ ما
تِمثالی از آن اقتدارِ بی‌غرورت بود

این‌سان که خَلقی بر تو مُشتاقند
گویا تو‌ را هرگز ندانستند و تا هرگز نمی‌دانند
زیرا که تو‌ نوری و نزدیکانِ نور هر آینه در نور حیرانند
زیرا که حیرانان سخن گفتن نمی‌دانند

این‌سان که حرفت هست
ای کاش "بودَت" بود
ای آفتابِ آرمیده در نجف! ای کاش
در این هیاهوی تُهی، رَدّی ز جودَت بود!
ای کاش تو بودی و تو خود ترجمانِ خویشتن بودی
ای کاش جامَت بود
ای کاش رَسمَت بود
ای کاش نورَت بود
ای کاش "بودَت" بود!

#جویا_معروفی


@jooyamaroofi1
255 viewsedited  06:33
باز کردن / نظر دهید
2022-07-16 11:53:34
https://www.h-jannati.ir/?page_id=104
164 views08:53
باز کردن / نظر دهید
2022-07-09 10:58:13
غزلی تازه:

گفتند از خدا و نگفتند آن کجاست؟
با من بگو نشانیِ آن بی‌نشان کجاست؟

با من بگو پرندهٔ آهم کجا رَوَد؟
آن شاخهٔ تناورِ خُلد آشیان کجاست؟

گفتند حق قرینِ قلوبِ شکسته است (۱)
پس کو؟ رفیقِ این همه غمگین‌دِلان کجاست؟!

ما را فریفتند به پندی و وعده‌ای
آن معجزات و وعدهٔ آخر زمان کجاست؟

در ما نمانده قدرتِ موساییان ولی
با ما بگو فصاحتِ هارونیان کجاست!

دستِ دعا شکست و طنابِ طلب گُسست
آن بَدبَده، همان کَرَکِ غُصّه‌خوان کجاست؟ (۲)

بُغضی‌ست در گلوی من و‌ همگنانِ من
با ما بگو که شانهٔ آن مهربان کجاست؟!

#جویا_معروفی
...
...
(۱): اَنا عِندَ المُنکسِرَه قُلُوبُهم: من در نزدِ قلبِ شکسته هستم. (حدیث قدسی)

(۲): بده ... بدبد ... چه امیدی؟ چه ایمانی؟
کَرَک جان! خوب می‌خوانی
(مهدی اخوان ثالث)
...
...
عکس از #مریم_زندی


@jooyamaroofi1
271 views07:58
باز کردن / نظر دهید
2022-07-04 18:15:41
به بهانهٔ #روز_ملی_دماوند

کجاست جنگلِ انبوهِ سروهای جوانت؟!
وطن بگو که چه‌ها رفته بر تو وقتِ خزانت

وطن بگو که چه دیدی به شامِ حادثه‌باران
که تیرهای قضا خورده بر میانِ کمانت

به هر زمانه بلایی، به هر کرانه عزایی
چه آرزوی محالی‌ست شادی و هیجانت

تبر که خصمِ درخت است، از تبارِ درخت است
چه ننگ و داغِ بزرگی‌ست جهلِ بی‌خبرانت

به رغمِ غصّه و اندوهِ بی‌کرانه، وطن جان!
به سازِ خاطره بنواز و شوقِ "جامه درانَ‌"ت

گلی به نامِ بلندت دوباره می‌دمد از نو
قسم به بامِ #دماوند و شوکتِ سبلانت

#جویا_معروفی


عکس از مادرِ سرسپیدِ ایران‌زمین، دماوند
عکاس: وحید عباسی

@jooyamaroofi1
316 views15:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-28 18:09:06
همراه و هم قبیله‌ٔ بادِ خزان شدیم
بر ما چه رفته است كه نامهربان شدیم؟

بر ما چه رفته است كه در ختمِ دوستان
هی‌هی كنان به هیأتِ شادی دوان شدیم

بر ما چه رفته است كه از هم بریده‌ایم؟
بر ما چه رفته است كه بی‌ساربان شدیم؟

دنيا به جز فريب چه دارد؟ دريغ! هيچ
تیری زده‌ست بی‌هدف و ما نشان شدیم!

هر جا كه می‌رویم دریغی نشسته است
اميد و عشق را به خدا قصّه‌خوان شدیم

گفتید روشنیم و جوانیم و سربلند
گفتم كه پیر و خسته‌دل و ناتوان شدیم

بر باد داده‌ایم شكوهِ گذشته را
دیگر چه جای قصّه كه بی‌خانمان شدیم

#جویا_معروفی


عکس از #مریم_زندی


@jooyamaroofi1
272 views15:09
باز کردن / نظر دهید