Get Mystery Box with random crypto!

مغازه رو بستم، سوار ماشین شدم که برم خونه دیدم شدیداً گاز تو م | جوک موک

مغازه رو بستم، سوار ماشین شدم که برم خونه دیدم شدیداً گاز تو معدم جمع شده.

خالیش کردم تو ماشین. همین که داشتم احساس خوشایندم رو تجربه میکردم، دیدم یه داف خوشگل داره میزنه به شیشه که بیاد تو.

من از ترس آبرو قفل رو زدم و با اشاره معذرت خواهی کردم و با کون سوزی حرکت کردم.

فرداش که اومدم مغازه رو باز کنم، دیدم صاحب مغازه جلو در وایساده با سند مغازه و همون دختره. گفت:

پسرم، من که پیرم، این دخترم رو هم دیشب برای آزمایش نجابت تو فرستادم که سر بلند شدی.

این مغازه و دخترمو و کل دارایی هام مال تو. برو حالشو ببر داماد گلم

(کلید اسرار، این داستان:گوز سرنوشت ساز)

↝𝐉𝐨𝐢𝐧 ⇝︎ @jouk1mouk