#سطح_پیشرفته #ترجمه شاعر poet بر سر زبان افتاده become | آموزش زبان فارسی
#سطح_پیشرفته #ترجمه
شاعر poet بر سر زبان افتاده become famous (known to all) شرق East غرب West عمر life سرودن composing نهاد spent اساطیری mythical پهلوانی heroic تاریخی historical تقسیم کردند was divided افسانه myth داستان حماسی Epic (heroic) story