من داشتم زندگی کوفتیِ خودمو ی طوری میگذروندم.. حواسم پرت هیچ ن | کافه تنهایی
من داشتم زندگی کوفتیِ خودمو ی طوری میگذروندم.. حواسم پرت هیچ نگاهی نشده بود ! هیچ وقت با صدای خنده ی کسی دلم نلرزیده بود .. من واسه بودن یکی توی زندگیم خودمو به اب و اتیش نزده بودم ! من خودم بودمو خودم ! چرا ی جوری خندیدی که هیچکس تاحالا شکل تو برام نخندیده بود ؟! چرا یادم دادی دوست داشتنتو! من که توی لحظاتم جای هیچکسی خالی نبود ؛ حالا تک تک ثانیه هام انگار تورو کم داره ..