همکارمون امروز میگفت نه پراید داشتن چیزی رو نشون میده،نه بنز د | کافی هاش
همکارمون امروز میگفت نه پراید داشتن چیزی رو نشون میده،نه بنز داشتن . گفتیم چطور؟ گفت یه شب یه بیماری اومد با دستای پینه بسته و لباس کثیف .میخواست دندون بکشه و سر قیمت کلی چونه زد .گفت من کارگرزاده ام، و کلی از سختی کارش گفت که رو ماشین سنگین کار میکنه .گفت یه پراید داره که گذاشته واسه فروش و اگه مشتری داشتم بهش خبر بدم .خلاصه آدم خوش صحبتی بود و باهاش دوست شدیم .دندونو کشید و رفت .گذشت تا چند ماه بعد که خواستیم تابلوی مطب رو جابجا کنیم .دنبال جرثقیل بودیم که تابلو رو بیاریم پایین .پرسون پرسون ادرس حاجی ناصری رو دادن و ماهم با خانم رفتیم سراغش ، یه گاراژی بود اندازه ی یک هکتار و داخلش چندین لیفتراک ، جرثقیل ، بولدوزر و لودر و.... بود .پرسیدیم اتاق مدیریت کجاست و رفتیم نشستیم داخل .یهو در باز شد و یک نفر اومد داخل که خیلی چهره ش واسم آشنا بود ....خلاصه یکم که حرف زدیم بهش گفتم ببخشید من شما رو کجا دیدم؟ گفت دکتر از در اومدم داخل شناختمت ! من فلانی ام که اومدم واسم دندون کشیدی ، به این نشون و اون نشون .یادم و افتاد و بهش گفتم خداوکیلی اونشب اینهمه چونه زدی ، تو که وضعت خوبه! مارو گرفته بودی؟ گفت نه عزیزم برکت کسب و کار به چونه زدنشه! منم حالا جرثیقل رو با تخفیف میدم دلخورنباش