معلم دیفرانسیل صدام زد پای تخته، گفت این معادله رو حل کن. در ح | کافی هاش
معلم دیفرانسیل صدام زد پای تخته، گفت این معادله رو حل کن. در حالی که داشتم نومیدانه فکر میکردم یه نفر از ته کلاس اشاره کرد که «مشتق اول بگیر». من: دوستان میگن مشتق اول بگیر. معلم: من هم میگم مشتق دوم بگیر بعدش. و همینطور تا پایان معادله گفت که چه کنم. بعد پرسید «چرا درس نمیخونی؟»، یه نفر گفت «آقا شعر میگه»، یکی دیگه گفت «آقا ساز میزنه». گفت «دیدهاید یه عده بز وقتی میرسن به رودخونه همینجور میایستن به آب خیره میشن و جرئت ندارن رد بشن؟ بعد اولین بزی که زد به آب همۀ بزا میخوان از روی سر و کلۀ هم، از همون جایی که اولی رد شده، رد بشن فکر میکنن از جاهای دیگه نمیشه رد شد. ما عین اون بزاییم. فکر میکنیم همهمون باید از یه راه بریم. تو اگه موسیقی یا ادبیات دوست داری اینجا چیکار میکنی؟ چرا نمیری پی علاقهت؟».
من هم رفتم کنکور انسانی شرکت کردم. امیدوارم تندرست باشی آقای ناطق که خیلی معلمی کردی در حق من.