@kafshhaye_aahani قدرت خرید یک دلار در آمریکا حدودا برابر است با 6هزار تومان در ایران.
به بیان دیگر با یک دلار در آمریکا می‌توان همان مقدار از سبد کالا و خدمات مشخص را خرید که در ایران با 6هزار تومان می‌توان خرید.
حال، آیا این به معنای آن است که نرخ برابری دلار با ریال باید 6هزار تومان باشد؟
اگر اینگونه است، پس درامد سرانه 3برابری یک آمریکایی نسبت به یک ایرانی کجا باید خودش را نشان بدهد؟
طبیعتا این ضعف سرانه درامد یک ایرانی نسبت به یک آمریکایی باید خودش را در نسبت ارزش پول دو کشور نشان دهد و این در خوشبینانه‌ترین حالت به معنای آن است که ارزش پول ایران باید حداقل یک سوم، نرخ برابری قدرت خرید باشد: یعنی 18هزار تومان. (این کف قیمتی برای دلار در حالت خوشبینانه و بدون در نظر گرفتن تاثیر مداخلات قیمتی و نرخ کالاهای غیرقابل تجارت و عدم تجارت آزاد است).
بسیاری از کسانی که برای توجیه ارز 4200تومانی، به قیمت زیر 10هزار تومان برای نرخ واقعی ارز استناد می‌کنند، به اشتباه همین نرخ قدرت برابری خرید را مد نظر قرار می‌دهند، در حالی که تعیین چنین نرخی برای دلار در مقابل ریال، به معنای آن است که شخصی با یک سوم درامد نسبت به شخص دیگر، دقیقا به اندازه او خرج کند؛ که نتیجه‌اش مشخص است: ورشکستگی.
ما وقتی می‌توانیم نرخ برابری قدرت خرید را همان نرخ دلار در نظر بگیریم، که تولید ناخالص داخلی‌مان حداقل 3برابر مقدار کنونی بشود.
پینوشت: اعداد، حدودی هستند اما شمای نسبتا درستی برای قیاس بدست می‌دهند.
