2021-06-04 16:10:39
سال 91 در روزنامه شهروند که آنموقع با ذی حسابی هلالاحمر و مدیر مسوولی آقای داوری تاسیس شده بود مشغول شدم، آن هم در شرایطی که چند قرارداد بازسازی ساختمانی گرفته بودم. اما چون روزنامه حامی دولت بود قبول کردم آنجا فعالیت کنم بخاطر علاقهای که به گفتمان آقای احمدینژاد داشتم و در سایتهای ایشان مینوشتم و حتی با نام مستعار در برخی سایتهای اپوزوسیون.
وقتی نتیجه انتخابات 92 معلوم شد سمت و سوی روزنامه تغییر کرد طوری که آقای حسینخان از نیروهای داوری چند بار تلویحی گفت از هاشمی خوب بنویس و تعریف کن!
اما من هرگز قبول نکردم و نهایتا هم با دعوا و درگیری بیرون آمدم در حالی که همه قراردادهای بازسازیام بخاطر تغییر نرخ مصالح و همینطور مشغولیت در روزنامه با شکست مواجه شد و همه پولهایم را از دست داده بودم طوری که از پس اجاره دفتر و خانه بر نمیآمدم و کار به جایی کشید که در هزینه روزمرهام گیر کرده بودم و از نظر روحی و روانی داشتم نابود میشدم.
اما با این حال حاضر نشدم با تفکر جدید حاکم بر روزنامه که قرار بود از آن پس حامی دولت روحانی باشد بسازم و به قول یکی از دبیر سرویسهای آن روزنامه، آینده خودم را در 8سال پیش رو با قلم زدن برای روحانی تضمین کنم.
(این در حالی بود که تمام افراد رسانهای احمدینژادی در رسانههای دولتی مثل روزنامه ایران، روزنامه خورشید، سایت شبکه ایران تا روز آخری که دولت روحانی بصورت فلهای اخراجشان کرد در سر کار ماندند و در حال پوستاندازی برای شرایط جدید بودند و این فقط من بودم که با آن شرایط سختی که داشتم حاضر نشدم به قلم زدن برای جریان فاسدی که دولت را تحویل گرفته بود حتی فکر کنم.)
این را میگویم برای آن افراد نادانی که تصور میکنند من 8 سال اخیر را برای احمدینژاد مطلب نوشتم که به نان و نوایی برسم در حالی که این موقعیت کاملا فراهم بود تا در سال 92 با ماندن در شهروند و نوشتن چند مطلب در این روزنامه دولتی خودم را به تیم جدید بچسبانم اما هرگز حتی یک لحظه به چنین چیزی فکر هم نکردم.
در همان سالهای پس از 92، در فیسبوک و سایر پاتوقهای احمدینژادیها، در مورد آقای داوری بارها تذکر دادم که ایشان در حال ترویج خط فکری چپ در بین احمدینژادیهاست و این یک سم برای گفتمان عدالتخواهی است و اصلا قابل اعتماد نیست (آن موقع داوری رسما مروج تفکرات کمونیستی بود برخلاف الان که بسیار خوشفکرتر شده).
اما همه آنهایی که اکنون به او حمله میکنند در آن زمان بدون استثنا همهشان صدها خط در مورد داوری مرثیهسرایی و ستایش میکردند و من را به توهم، متهم.
الان هم که با اطمینان میگویم تمام اینهایی که اطراف احمدینژاد، خط تقابل با رهبری را پر رنگ میکنند بدون استثنا مامور هستند و پروژه حذف احمدینژاد را دنبال میکنند و خواهید دید عاقبت را که تا در حصرش نکنند دست بردار نیستند.
خلاصه اینکه خدا را شکر حتی یک ریال از تیم احمدینژاد به من نرسیده الا اینکه سال 92، به مدت 8ماه دادگاهیام کردند و حتی سعی داشتند اتهام توهین به رهبری را به من بچسبانند که اتفاقا بازپرس همین قوه قضاییهای که اینقدر به آن انتقاد میکنند از آنها نپذیرفت.
حقوق ماه آخر روزنامه را هم که ندادند. فقط چند بار شربت و شیرینی در جلسههایی که برای سیاهی لشکر ما را دعوت میکردند خوردم که معادل پول آن را در دیدار روز معلم با اقای احمدینژاد بابت کادویی که از طرف جمع تهیه شده بود از ما ستاندند پس اگر طلبکار اینها نباشم بدهکارشان هم نیستم.
الان هم در این روز تعطیل که حال و حوصلهای هست سعی کردم حرفهایی را که قبلا وقت نوشتنش نبود را بنویسم بلکه شاید به گوش آقای احمدینژاد برسد و اگر ««اگر»» این مواضعش تحت تاثیر اطلاعات مهندسی شده غلط اطرافیان است کمی تامل کند و اگر هم برنامه دیگری هست که دیگر هیچ!
@kafshhaye_aahani
979 viewsedited 13:10